خطر افتادن به تله توسعه
کمال اطهاری، پژوهشگر توسعه:
«درجا زدن ایران در فرآیند توسعه» بارها مورد انتقاد و تحلیل قرار گرفته است. با وجود تلاش گسترده، ایران نتوانسته از «مدار کشورهای در حال توسعه» خارج شود. فاصله ایران نه تنها با جهان، بلکه با همسایگان خود هر روز بیشتر میشود. بارها صاحبنظران نسبت به «بیتوجهی سیاستگذاران» برای ورود به «اقتصاد و جامعه دانش» به عنوان یک گفتمان نوظهور جهانی هشدار دادند. همین موجب شد که موسسه مطالعاتی دین و اقتصاد در نشست «نسبت دانایی با توسعه» که به بهانه انتشار کتاب «درآمدی بر سرمشق توسعه اقتصاد و جامعه دانش در ایران» برگزار شده بود به واکاوی این سیستم در جهان و ملزومات آن بپردازد. کمال اطهاری، نویسنده کتاب «درآمدی بر سرمشق توسعه اقتصاد و جامعه دانش در ایران» به روششناختی پرداخت و در نهایت چگونگی اهمیت یافتن دانش در اقتصاد را مورد بررسی قرار داد و از اجرای ناقص سیاستها و انگزدنها در کشور انتقاد کرد.
تبدیل شدن دانش به اساس دارایی
وی گفت: اگر تولید در طول زمان طبقهبندی شود، متوجه میشوید که عامل اصلی رشد اقتصادی چه چیزی بوده است؟ یا منبع کشاورزی بوده که اقتصاد ایران هم بیشتر به این صورت است یا نیروی کار یا سرمایه. در واقع در انتهای دهه ۶۰ میلادی، سرمایه و دانش در اولویت قرار گرفت. شما برای پی بردن به اهمیت دانش در تولید باید به این نکته توجه کنید که بزرگترین شرکتهای دنیا که ارزش سهام بالایی دارند، در دهه ۱۹۷۰ چیزی حدود هفتاد تا هشتاد درصد دارایی آنها دارایی ثابت و ملموس بوده، اما در حال حاضر تنها 10 درصد دارایی ملموس است و 90 درصد دارایی ناملموس است. یعنی دانش به اساس داراییها و سهام آنها تبدیل شده است. اطهاری تاکید کرد: در حال حاضر امریکا هفتاد درصد واردات را به کالاهای دانشبر اختصاص داده است. خلاف رویهای که در دهه ۱۹۶۰ حاکم بود.حال این سوال مطرح میشود که چه تفاوتی میکند . کالاهایی که تکنولوژی متوسط به بالا دارد را وارد میکند. دیگر موارد اولیه وارد نمیکند همچنانکه گوندره فرانک و بقیه اندیشمندان توسعه در دهه ۱۹۶۰ به آن اشاره میکردند.
این درست نیست که همه چیز را خصوصی کنید بعد چند شرکت دانشبنیان راه بیندازید!
وی در ادامه افزود: جامعه دانش، جامعهای است که دانش به مهارت فردی تبدیل میشود، اقتصاد دانش نیازمند جامعه دانش است که با سیاست اجتماعی پرورده میشود تا بتواند سیاست از گهواره تا گور دانش بجوی را محقق کند.این درست نیست که همه چیز را خصوصی کنید بعد چند شرکت دانشبنیان راه بیندازید! این یعنی در واقع روند معکوسی در کشور در حال اجراست. نئولیبرالیسم هیچ وقت این سیاست را اجرا نمیکند. در این صورت میتوان درک کرد که سیستم نئوفئودال چه بلایی بر سر جامعه آورده است. در واقع یک زیربنای سرمایهدارانه در بطن اقتصاد جهانی دارید ولی با بازگشت زور به اقتصاد روبهرو هستید. مارکس گفته که سرمایهداری زمانی به وجود میآید که زور از اقتصاد بیرون برود.
در توزیع نئولیبرال شیوه انتظام حاکم است نه غارت!
اطهاری در ادامه افزود: منظور از زور، رانت گرفتن و انحصار است. زمانی که زور، رانت میگیرد شما نمیتوانید این اقتصاد را نئولیبرال بدانید. نه در تولید و نه در توزیع. در توزیع نئولیبرال، شیوه انتظام حاکم است نه شیوه غارت. جامعه به انتظامی نیاز دارد که چرخه سرمایه را به تولید و بازتولید گسترده پیوند بدهد. یکی از این مراحل، توزیع است یعنی وقتی کالایی در سرمایهداری تولید میشود. ارزش اضافی در تولید ایجاد میشود و اگر این کالا فروخته و مصرف نشود به سود تبدیل نمیشود. اگر کالایی تولید میشود و هیچ کس امکان خرید آن را ندارد همچون مسکن، به این سیاست اقتصادی نئولیبرال گفته نمیشود، چون در چارچوب سرمایهداری نمیگنجد، چون هدف این سیاست، غارت کردن است بدون اینکه مصرف بالا برود. در این صورت صد درصد قیمت مسکن بالا میرود و معاملات کاهش مییابد هیچ قاعده سرمایهدارانهای بر آن حاکم نیست.
وی تصریح کرد: سرمایهداری دنبال بقای سیستم خود است، اما رانتجویی که بقا نمیخواهد . ما با چنین سیستم غارتگرانهای در ایران روبهرو هستیم، اما برای شناخت نظام سرمایهداری باید اقتصاد دانش را بشناسیم. در واقع آزادسازی مالی در نئو لیبرالیسم پشتیبان سرمایهداری مخاطرهآمیز است تا پشتیبان نوآوری شود. ایالات متحده این سیستم را انتخاب میکند تا با آزادسازی مالی از نوآوری پشتیبانی کند. هر نوآوری این امکان را دارد که وارد بورس شود و با قیمت بالا به فروش برسد، زیرا سیستم پشتیبانی تولید در امریکا بورس است نه بانک . در آزادسازی مالی نئولیبرالیسم وجه پنهان آنکه پشتیبان نوآوری شده است، دیده نمیشود. به این ترتیب، انباشت وارد اقتصاد دانش میشود. ورود امریکا به اقتصاد دانش بر همه کشورهای دنیا تقدم داشته است .
اطهاری در ادامه افزود: با یک واژه نئولیبرالیسم ماجرا خاتمه نمییابد. امریکا این اقتصاد دانش را به کشورهای دیگر میبرد بهطور مثال، بیش انباشت اقتصاد دانش را به چین میبرد. در واقع جهانی شدن را میسر میکند یعنی نئولیبرالیسم شیوه انتظام جهانی شدن سرمایهداری است. حتما به یاد دارید که آقای ترامپ ضدجهانی شدن بود تا از کارگران امریکایی دفاع کند که البته تقلبی بود. با وجود اینکه چین ضد جهانی شدن بود، ولی ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیون کارگرش الان موافق جهانی شدن هستند. الان باید چه کار کرد آیا باید جهانی شدن را کنار گذاشت؟ این بسیار سادهانگارانه است. هدف من نسخه پیچیدن نیست، بلکه هدف من این است که در مورد روششناسی هشدار بدهم وگرنه این امکان وجود ندارد که در نظام جهانی سرمایهداری به قول والرشتاین جایی برای خودمان پیدا کنیم، چون ابزار تحلیلی لازم را نخواهیم داشت.
تبدیل شدن ایران به برهوت دانایی
وی در ادامه افزود: وقتی دولت دانش، این دانش را در اختیار شرکت بزرگ قرار میدهد، این تعهد را میگیرد که باید این دانش را در اختیار شرکتهای پاییندست بعد از مدتی قرار بدهد. این دولتها اصلا اجازه نمیدهند که مناطقش عقب بمانند، همچون وضعیتی که در ایران حاکم است. همچنانکه کردستان و سیستان و بلوچستان وضعیت مطلوبی ندارند. در ایران تنها تهران و اصفهان در زمینه دانش عرض اندام کردند و بقیه ایران در حال تبدیل شدن به برهوت دانش است. این ساماندهی مناطق موجب شده که این کشورها به چنین شرایطی دست پیدا کنند.
افتادن در تله جدید توسعه
وی در ادامه افزود: به کشورهای اسکاندیناوی هم دولت توسعهبخش گفته میشود. فنلاند برای ساماندهی دانش تلاش کرده و در جهت ارتقای نوآوری دانشگاهها را به هم پیوند زده است. به این کشورها دولتهای توسعهبخش دموکراتیک گفته میشود البته دموکراتیک را نمیتوان در مورد چین به کار برد. تله توسعه جدید به این معناست که یک دوره صنعتی شدن را پیمودند، اما الان نتوانستند وارد اقتصاد دانش بشوند این تله شوروی را پایین آورد و از اقتصاد صنعتی نتوانست وارد اقتصاد دانش شود. مقوله دورانها و نسبت آن با توسعه از اهمیت زیادی برخوردار است. این دورانها در چنین شرایطی خودش را به خوبی نشان میدهد.سازمانی که نتواند وارد دوران جدید شود حتما فرو میپاشد . برای همین از ده سال پیش این هشدار را دادم که اگر جمهوری اسلامی این رویه را ادامه دهد حتما فرو میپاشد، زیرا ایران وارد جامعه دانش نشده است و با موشک هم نمیتوان مانع فروپاشی شد وگرنه موشکهای شوروی میتوانست تمام آسمانهای جهان را بپوشاند، اما در نهایت فرو پاشید. اطهاری تصریح کرد: برخی ایراد را میگیرند که سرمایهداری اقتصاد دانش را ایجاد کرد تا بتواند بر جهان فائق شود، حال سوال این است که مگر سرمایهداری، صنعت را ایجاد نکرد، پس چرا صنعتی شدن را در دستور کار قرار دادید، اما اقتصاد دانش را نادیده میگیرید؟! مرتب بهانههایی مطرح نمیکنند تا از زیر بار وظیفه تاریخی در بروند.
ضرورت توجه به دموکراسی و غفلت ایران
وی تصریح کرد: ایران حتما باید وارد اقتصاد و جامعه جهانی بشود. کشورهایی که دولت توسعهبخش داشتند تا دهه ۷۰ میلادی که تمام کشورهای امریکای لاتین جز برخی یا ایران بعد از انقلاب سفید در این لیست بودند. در همه دولتهای توسعهبخش یک نوع دیکتاتوری وجود دارد. انقلاب ۵۷ حرکتی بود تا جامعه دانش هم ایجاد شود، زیرا فرآیند صنعتی شدن را ایران پیموده بود، اما بدون دموکراسی جامعه دانش ایجاد نمیشود. فرآیندی که چین یا کره جنوبی در حال پیمودن است را بررسی کنید اینها در تلاش برای دموکراتیک شدن هستند تا به جامعه دانش برسند اینها در واقع دولت رفاه توسعهبخش هستند خلاف چیزی که در ایران دنبال میشود. به گزارش جماران از این نشست، اطهاری در پایان گفت: دولت رفاه توسعهبخش پیشتر development state گفته میشد. آن دولتها تامین اجتماعی فراگیر نداشتند، اما دولت رفاه توسعهبخش گفته میشد. حالا شما این رویکرد را با سیاستهای اجرا شده در ایران مقایسه کنید. در دولتهای رفاه توسعهبخش در محلهها مراکز توسعهای ایجاد شود بهطور مثال سرای محله باید به مراکز توسعه تبدیل شود. صرفا توسعه فنی جوابگو نیست، چون شعار از گهواره تا گور دانش بجوی، باید مدنظر قرار گیرد. به همین دلیل استارتآپ باید در سطح محله ایجاد شود. این نوع برخوردها باید وارد گفتمان ما بشود و مرتب نباید نولیبرال گفته شود باید این مطالبات مطرح شود و تنها نباید به آزادی عمومی بسنده کرد و باید محله سامان پیدا کند و در شرکتهای اجتماعی کار گسترده انجام شود تا جریان دانش بتواند همه جامعه را در برگیرد در غیر این صورت دانش فراگیر نخواهد شد.
منبع: روزنامه اعتماد 16 اسفند 1402 خورشیدی