1

رویارویی ایران و اسراییل؛ فرصت‌ها و تهدیدها

در باب پيامدهاي اخير

رحمن قهرمانپور

در باب پيامدهاي رويارويي اخير ايران و اسراييل گمانه‌زني‌ها بسيار است هرچند زمان نياز است تا ابعاد فعل و انفعال‌هاي دو بازيگر مشخص شود بالاخص آنكه هنوز بخشي از جزیيات در ابهام قرار دارند. با اين همه، فارغ از ابهام‌هاي حاكم، پيامدهاي رويارويي اخير ايران و اسراييل از چند منظر قابل تامل است. نخست در حوزه بازدارندگي، اين سوال مطرح مي‌شود كه آيا پاسخ ايران به اسراييل زمينه‌ساز افزايش توان بازدارندگي كشورمان خواهد شد يا خير؟ به نظر مي‌رسد جمهوري اسلامي ايران در اين مقطع تصميم گرفت از رويارويي در سايه خارج شده و به اسراييل پاسخي آشكار بدهد و سطح تازه‌اي از بازدارندگي در برابر اسراييل را تعريف كند؛ اين پيامي بود كه رهبران اسراييلي دريافت كردند. ايران نشان داد كه قدرت پهپادي و موشكي خود را تقويت كرده و از طرفي ديگر، در حوزه موشك‌هاي بالستيك نيز پيشرفت‌هاي بسياري را به دست آورده. اين بدين معناست كه تاكيد ايران بر داشتن سلاح‌هاي پيشرفته، دقيق و نقطه‌زن از اين پس توسط كشورهاي رقيب جدي‌تر از گذشته لحاظ مي‌شود. نكته ديگر كه بايد به آن اشاره كرد، تاثير توان نظامي ايران بر روابط كشورمان با بازيگران عرب حاشيه خليج فارس است. 
از اين منظر، پاسخ ايران به اسراييل هم فرصت تلقي مي‌شود و هم تهديد. فرصت از اين منظر كه كشورهاي عربي از اين پس بايد در محاسبات خود قدرت نظامي ايران را از زاويه‌اي تازه مورد بررسي قرار بدهند. از منظري ديگر مي‌توان گفت كه پاسخ ايران به اسراييل شايد تهديد هم تلقي شود، چرا كه پاسخ تهران به تل‌آويو، تصوير توان نظامي ايران را عيني‌تر و ملموس‌تر ترسيم كرد؛ اين گزاره مي‌تواند زمينه‌ساز نگراني كشورهاي عربي شود. در همين چارچوب مي‌توان مشاركت اردن، عربستان و امارات در رهگيري موشك‌هاي ايراني پرتاب شده به سرزمين‌هاي اشغالي را تبيين كرد. نكته قابل تامل ديگر، تاثير رويارويي ايران و اسراييل بر موقعيت منطقه‌اي امريكا و سياست ايالات متحده در خاورميانه است. رويارويي اخير ايران و اسراييل اتكاي نظامي تل‌آويو به واشنگتن را نشان داد و اين حقيقت را عريان كرد كه اسراييل بدون اتكا به امريكا به تنهايي توان دفاع مستقل از خود در برابر تهديدها را ندارد و علاوه بر اين قادر نيست وارد رويارويي مستقيم شود. اين گزاره نيز براي ايران هم فرصت هست و هم تهديد. به این معنا كه اگر ايران بتواند با امريكا به سازش نسبي دست يابد، قادر خواهد بود به اين طريق سياست‌هاي تل‌آويو را تحت تاثير قرار بدهد اما اگر ايران نتواند به اختلاف‌هاي خود با امريكا پايان بدهد، در اين صورت و همزمان با آغاز مناقشه ميان تهران و تل‌آويو، امريكا بيش از هميشه كنار اسراييل قرار خواهد گرفت. از طرفي ديگر، رويارويي اخير، فرآيند تغيير سياست ايالات متحده در خاورميانه را كند خواهد كرد. 
ايالات متحده براي كاهش حضور خود در خاورميانه تصميمي استراتژيك اتخاذ كرده تا به اين طريق بر منطقه شرق آسيا متمركز شود، اما درگيري‌هاي اخير موجب شده تا امريكا سياست خروج از خاورميانه را با تاخير بيشتري اجرايي كند، اين مقوله مي‌تواند زمينه‌ساز افزايش تنش‌ها ميان تهران و واشنگتن شده يا ممكن است فرصتي باشد براي افزايش تعامل ميان ايران و امريكا بالاخص در حوزه برنامه هسته‌اي ايران. اين مقوله به سياست‌هاي دو طرف منوط است. نكته ديگر كه بايد مورد تامل قرار بگيرد، تاثير تنش‌هاي اخير بر روابط چين با خاورميانه است. 
پس از ميانجيگري چين جهت احياي روابط ديپلماتيك ايران و عربستان، گروهي اين تحليل را مطرح كردند كه پكن به دنبال ايفاي نقشي تازه در خاورميانه هست و مي‌تواند به رقيبي جدي براي ايالات متحده در اين منطقه تبديل شود. اما تحولات ناشي از جنگ غزه بالاخص حملات انصار‌الله یمن به درياي سرخ نشان داد كه نقش چين در معادلات خاورميانه كمرنگ است. رويارويي ايران و اسراييل نيز ترديدها در باب توانايي چين براي رقابت با امريكا در خاورميانه را افزايش داد. طبيعتا اين گزاره براي ايران كه خواهان نزديكي به چين است، چندان مطلوب نيست.
 به بياني ديگر بايد گفت، چين نه در بحران غزه توانست نقش پررنگي ايفا كند، نه در ميانه حملات انصار‌الله به درياي سرخ و رويارويي اخير ميان تل‌آويو و تهران. بنابراين اين روند تاثيري منفي بر نقش چين در خاورميانه خواهد داشت. در اين بحران روسيه نيز نقش كمرنگ‌تري از چين ايفا كرد. اين بدين معناست كه روسيه به واسطه جنگ در اوكراين جايگاه خود را تا حدودي از دست داده است. در شرايط كنوني بايد اذعان كرد كه معادلات خاورميانه تغيير كرده است، اما براي استفاده از عبارت خاورميانه جديد بايد محتاط بود، زيرا در 30 سال گذشته در دوره‌هاي مختلف از ظهور خاورميانه جديد سخن گفته شده، اما خاورميانه چندان تغيير نكرده. به عنوان نمونه پس از احياي روابط ديپلماتيك ميان ايران و چين بسياري از فصل تازه در خاورميانه گفتند، اما شاهد بوديم كه جنگ غزه شرايط را به گونه‌اي ديگر تغيير داد يا بعد از عادي سازي روابط اسراييل و اعراب براساس توافق ابراهيم نيز گروهي از خاورميانه جديد گفتند، اما شاهد بوديم كه چنين پويايي رخ نداد. بايد اذعان كرد كه خاورميانه خواه در برابر نيروهاي خارجي و نيروهاي ضد سيستمي و راديكال در داخل منطقه بسيار شكننده است. علاوه بر اين دولت‌هاي خاورميانه عموما در برابر فشارهاي خارجي ناكارآمد هستند و همين مقوله موجب شده تا صبحت از خاورميانه جديد با ترديدهايي روبه‌رو شود. ايالات متحده تلاش دارد تا خود را از رويارويي‌هاي جديد در خاورميانه دور نگه دارد، چرا كه اين گزاره مي‌تواند اولويت‌هاي اين بازيگر را به شكلي منفي تحت تاثير قرار دهد. گزاره‌اي كه براي پيش‌بيني تحولات پيش رو با اهميت است، تلاش اسراييل و شخص بنيامين نتانياهو جهت تهديدسازي از بحران‌هاي حاكم عليه ايران هستند. پس از رويارويي اخير ميان تهران و تل‌آويو، فشارهاي اعمالي بر اسراييل به‌واسطه نقض حقوق بشردوستانه در غزه كاسته شد و حتي گفته شد ايالات متحده با حمله اسراييل به رفح موافقت كرده است. از همين رو شايد نتانياهو درصدد باشد تا درباب تهديدهاي ايران بزرگنمايي كند و به اين طريق كشورهاي غربي و عربي را با خود همصدا كرده و به خيال خود اجماعي عليه ايران تعريف کند. در چنين شرايطي نتيجه كارزار رياست‌جمهوري پيش روی امريكا مي‌تواند تعيين كننده باشد؛ چرا كه اگر دونالد ترامپ بتواند پيروز نهايي رقابت‌ها شود، نتانياهو به راحتي قادر است به اهداف خود دست يابد.
كارشناس ارشد مسائل بين الملل

منبع: روزنامه اعتماد 4 اردیبهشت 1403 خورشیدی