پیشبینی دو دانشآموز
عباس عبدي
اخيرا يك فيلم كوتاه يك دقيقهاي بازنشر شده كه دو دختر خانم دبيرستاني به مدت يك دقيقه درباره فشارهاي اجتماعي نسبت به دختران حرف ميزنند. اين فيلم توليد سال ۱۳۸۲، يعني ۲۱ سال پيش است. هر دو دختر خانم كه حدود ۱۵ تا ۱۷ ساله هستند با حجاب و مقنعه كامل و روپوش مدرسه بدون ذرهاي آرايش به خوبي و مسلط حرف ميزنند. آنان فشارهاي اجتماعي را به خوبي به فنر تمثيل ميكنند. جامعه را متحول ميدانند كه اگر فشار نباشد مردم خود را تطبيق ميدهند. ولي اگر جلوي اين فنر گرفته و فشرده شود، به جايي ميرسد كه ديگر، توان حفظ آن را ندارند و يك باره فنر باز ميشود. آنان قاعدهاي را با زباني ساده توضيح ميدهند كه «مردم از آنچه منع ميشوند به آن حريصتر ميشوند.» سپس شرح ميدهند كه چرا مردم به سوي تبليغات ماهوارهاي ميروند. اينها عين جملات آن دو دختر خانم نبود ولي مضمون دقيق آنها است. اي كاش ميدانستيم كه اكنون آنها كجا هستند؟ چه پوششي دارند؟ چه تفكري دارند؟ و آيا همچنان با همان آرامش و متانت سخن ميگويند يا به افرادي عصبي تبديل شدهاند؟ پس از رها شدن اين فنر در سال ۱۴۰۱ چه رفتاري از خود نشان دادهاند؟ اكنون نميدانيم كه آن دو دختر خانم چه وضعي دارند؟ ولي از روي موارد مشابه فراوان آنها كه در دور و نزديك ميبينيم، ميتوانيم بگوييم كه سرنوشت آن نسل به كجا رسيده است؟ آنان متولدين دهه ۱۳۶۰ بودند كه اواخر جنگ به دنيا آمدند. در دوره اصلاحات به بلوغ رسيدند. ولي هيچ كس وقعي به سخنان بديهي آنان نداد. آنان در آن مقطع زماني دانشآموزاني عادي بودند؛ نه مدرك دانشگاهي داشتند و نه تجربه عميق سياسي و اجتماعي، ولي با همان چند سالي كه در متن جامعه حضور داشتند، به صورت شهودي و حسي متوجه شده بودند كه تحت فشار اجتماعي هستند. آنان چنين ميانديشيدند كه تحت فشارند كه چگونه فكر كنند، چه بپوشند، كجا بروند، كجا نروند و… و اين را حس ميكردند، كه اين فشارها در حال افزايش است و ميدانستند كه به جايي خواهد رسيد كه ديگر سياستمداران و پدرخواندههاي جامعه قادر به نگهداري اين فنر در حالت فشرده شده نخواهند شد، خسته ميشوند و دير يا زود اين فنر رها خواهد شد، و آنگاه باطن جامعه آشكار ميشود. باطني كه شايد در يك فرآيند طبيعي و متعارف به گونه ديگري ظاهر شود.
اين نسل اعم از دختر و پسر و البته دختران بيشتر، ناديده گرفته شدند ولي كسي توان حذف آنان را نداشت و ندارد به همين علت در فرداي برداشتن اهرم از روي فنر، به ميداني پرتاب ميشوند كه خواسته خودشان نبوده است.
پرسش اين است كه چرا گوش شنوا و ساز و كاري مناسب براي شنيدن آن نجواهاي آرام وجود نداشت تا با بحران ۱۴۰۱ مواجه نشويم؟ يكي از بدترين اشتباهات رايج ساختار سياسي اين است كه اعتراضات ۱۴۰۱ را ساخته و پرداخته دشمنان كشور و بيگانگان معرفي كرد.
گزارش رسمي بيخاصيت و گمراهكنندهاي كه در خصوص اين اعتراضات تهيه و منتشر شد، دقيقا بر همين محور تهيه شده است. شايد تهيهكنندگان گزارش حق داشته باشند؛ زيرا هيچ دركي عيني از جامعه ندارند، ولي آنچه كه در سال ۱۴۰۱ رخ داد، تحقق پيشبيني ساده اين دو دختر خانم دبيرستاني بود كه ۲۰ سال پيش از آن به شكل ساده و صميمانهاي بيان كردند.
گزارههاي آنان براي هميشه صادق است؛ جامعه مثل يك استخر آب است كه نميتوان آن را در يك پارچ قرار داد. براي حكمراني معقول و متعارف و مورد حمايت مردم و اينكه كارآمد باشد بايد سعه صدر و سعه فكر داشت.
نميتوان جامعه جديد را كه هر لحظه تحت تأثير عوامل و متغيرهاي گوناگوني است، در يك چارچوب بسته و محدود خلاصه كرد. به ويژه وضعيت زنان بسيار حساس است.
هم از منظر جايگاه اجتماعي و هم از زاويه وضعيت اقتصادي و نيز حقوق خانوادگي. شايد متوليان رسمي گمان كنند كه براي زنان جايگاه مهمي قائل هستند. اين فايده ندارد؛ زنان خودشان جايگاه مورد نظر را تعريف ميكنند.
سياستهاي جاري در ايران به نسبت متضاد و متناقض است. ولي بيشترين تناقضات سياستي و حتي حقوقي در مساله زنان است. امروز حكومت به پوششي از زنان رضايت ميدهد كه ۲۰ سال پيش آن را كفر ابليس ميدانست.
ولي رسيدن به اين پوشش با هزينههاي زياد براي دو طرف بوده، و هنوز هم معلوم نيست كه چند سال بعد به كجا برسد؟ در حالي كه همين پوششهاي متعارف را ميتوانستند با همراهي و همكاري مردم حفظ كنند و حتي در همين حدود رعايت شود. از اين سوراخ براي چندمين بار گزيده نشويد.
منبع: روزنامه اعتماد 18 اردیبهشت 1403 خورشیدی