1

چالش‌ها و نقطه‌های عزیمت در آموزش‌ و پرورش ایران

سیدجواد حسینی

بخش دوم
۷-بي‌انگيزگي معلمان: 
معلمان، ركن اصلي تعليم ‌و تربيت و كارگزاران فكور نظام آموزشي و تربيتي‌اند. آنها رقاص انديشه‌ها و ايده‌ها، نوآوري و خلاقيت در پهنه گسترده آموزش و پرورش‌اند و مي‌توانند جانشين تمام نداشته‌هاي آموزش و پرورش لقب گيرند. معلمان بايد از دو ويژگي دارا بودن علاقه و انگيزه و نيز صلاحيت‌هاي حرفه‌اي برخوردار باشند. نبود هر يك از اين دو تمامي تلاش‌ها در ارتقاي تعليم ‌و تربيت را با چالش مواجه مي‌سازد، موضوعي كه تا حد زيادي در نظام تعليم ‌و تربيت ايران مصداق مي‌يابد؛ بنابراين مديريت نظام تعليم ‌و تربيت به عنوان يك اقدام راهبردي بايد اين مساله را در اولويت كاري خود قرار دهد. به نظر مي‌رسد اجراي جامع و موثر نظام رتبه‌بندي معلمان گام بسيار مهمي در اين راستا تلقي مي‌شود. نظام رتبه‌بندي كه اجرا شد، نتوانست به حل اين معضل كمك كند؛ زيرا دو اقدام مهم پيشيني و پسيني نياز داشت. اقدام پيشيني استقرار نظام جامع سنجش صلاحيت‌هاي معلمي است كه در فقدان آن نظام رتبه‌بندي از معنا تهي مي‌شود و اقدام پسيني بهره‌مندي معلمان از مزاياي نظام رتبه‌بندي ‌مانند اعضاي هيات‌ علمي دانشگاه است كه هم در حقوق و دستمزد و جبران خدمات آموزشي و هم منزلت اجتماعي و ساير مزاياي مربوطه بايد موردنظر قرار گيرد و معلمان را از شمول قانون مديريت خدمات كشوري خارج كرده و آنها را از كارمندي تبديل به هيات ‌علمي نموده و اين موضوع از طريق تدوين و تصويب قانون خاص براي وزارت آموزش‌ و پرورش امكان‌پذير است. در اين قانون علاوه بر نظام نيروي انساني، فرصت‌هاي اقتصادي آموزش و پرورش براي باروري، ظهور و حضور مجددي مي‌يابند و به فعليت مي‌رسند.
۸- برنامه درس ملي 
برنامه‌ريزي درسي در دو نوع آشكار يا رسمي و پنهان و غيررسمي شكل مي‌گيرد. بدترين حالت آن است كه اين دو نوع برنامه درسي به عنوان دوقطبي پديدار شود و از همديگر فاصله گيرد و بدتر از آن شكل متضاد يا غلبه برنامه درس ملي بر برنامه درسي پنهان هويدا شود، وضعيتي كه كمابيش در نظام آموزشي ايران مصداق يافته است، برنامه درس ملي بنيان اصلي نظام تعليم ‌و تربيت را تشكيل مي‌دهد. اين برنامه بايد منعطف، پويا، جامعه‌محور، دانش‌بنيان، مبتني بر ارزش‌ها و كارآمد و چابك و تمام‌ساحتي باشد. موضوعي كه به نظر مي‌رسد بخش عمده‌اي از آن در برنامه درس ملي ايران مفقود است. از حجيم بودن ساعات آموزشي تا يكنواختي آموزش، تك‌ساحتي بودن، غيرقابل‌انعطاف، غيرمشاركتي، ذهني‌گرا و غيركاربردي همه از معايب جدي نظام درسي ملي ايران است، نظام برنامه درسي ملي براي رفع اين چالش‌ها بايد به شكل مشاركتي و جامع محور، دانش‌گرا و مبتني بر نيازهاي دانش‌آموزان باز مهندسي مجدد شود، خصوصا با تكيه‌ بر ماموريت اصلي آموزش‌ و پرورش تحول جدي يابد.
 ۹ – بحران هويت ملي و ديني 
در همه نظام‌هاي آموزشي يكي از آرمان‌هاي آموزش‌ و پرورش تعميق هويت دانش‌آموزان است. سند تحول بنيادين هم بر اين موضوع تاكيد جدي دارد. آموزش‌ و پرورش بايد قادر باشد دانش‌آموزان را در سطوح مختلف خانوادگي، محلي و ملي از يك‌سو مبتني بر ارزش‌هاي ملي و ديني و از ديگر سو داراي هويتي تركيب تربيت نمايد، به‌گونه‌اي كه همه عناصر هويت‌بخش در دانش‌آموزان شكل گيرد و حس هويت ديني و ملي موجب انسجام اجتماعي، خانوادگي و… محلي گردد و تعلق به دين و وطن را در ايشان برانگيزاند. جاي تأسف است كه آموزش‌ و پرورش ايران در تحقق چنين هدفي از كاميابي مطلوب برخوردار نيست و به همين دليل بخشي از دانش‌آموزان خصوصا در دوره متوسطه و به‌ويژه در دوران دانشگاه از بي‌هويتي رنج مي‌برند و بحران هويت در ايشان هويدا مي‌گردد. شاهد مثال اين مدعا ميل ۶۷درصد دانشجويان به مهاجرت خارج از كشور است. در اين مسير برنامه درسي و محتواي آن و فرصت‌هاي تربيتي و مديريت آموزشي بايد خود را به‌گونه‌اي بازنمايي نمايد كه احساس بحران هويت به ‌افتخار هويت مبدل گردد و دانش‌آموزان از ناهمزماني و ناهمزباني با نظام تعليم ‌و تربيت فاصله گيرند.
۱۰ – عدالت آموزشي
 قوام جامعه بر گسترش عدالت ابتنا و اتكا دارد، قرآن كريم رسالت پيامبران را برپايي قسط و عدل برمي‌شمارد. مهم‌ترين محور استقرار عدالت، عدالت آموزشي است. آموزش‌ و پرورش ساده‌ترين، فراگيرترين و ارزان‌ترين راه برقراري تحرك و عدالت اجتماعي محسوب مي‌گردد. مسير عدالت اجتماعي از عدالت آموزشي عبور مي‌كند.
يكي از كاركردهاي محافظتي مدرسه و محافظت دانش‌آموزان در برابر نداشته‌هاي ايشان در بيرون از مدرسه قلمداد مي‌گردد. اگر نظام آموزشي و مدرسه نتواند جانشين خوبي براي نداشته‌ها و محروميت‌هاي برخي از دانش‌آموزان باشد، اصولا نبايد به بسط عدالت اجتماعي اميد بست. متاسفانه در جامعه ايران ۸۵درصد مدارس دولتي است. اين مدارس از نبود استانداردهاي كافي رنج مي‌برند. حال ‌آنكه دانش‌آموزاني كه به خدمات آموزشي بيشتر از سايرين نيازمندند در اين مدارس درس مي‌خوانند و دانش‌آموزان برخوردار در مدارس ۲۳گانه ديگر به تحصيل اشتغال دارند. مدارس دولتي غالبا بي‌كيفيت و غيراستانداردند كه نه‌تنها فقر آموزشي و در نتيجه بي‌عدالتي را كنترل يا كاهش نمي‌دهند؛ بلكه موجب تشديد تكثير و تثبيت نابرابري بيرون از مدرسه و در بسياري از موارد تسريع آنها مي‌گردند. طبقاتي شدن آموزش معضل بزرگ امروز نظام آموزشي ايران محسوب مي‌گردد و از فوري‌ترين و اساسي‌ترين اولويت‌هايي كه در آموزش‌ و پرورش ايران بايد موردنظر قرار گيرد، رسيدگي به مناطق محروم، دوزبانه، عشايري، مرزي، استان‌ها، مناطق محروم حاشيه شهرها و خصوصا در مقياس مدرسه، مدارس دولتي در برابر ساير انواع بيست و سه‌گانه مدارس است تا از اين طريق بر فقر و نابرابري آموزشي غالب آييم و شاهد گسترش عدالت آموزشي و در نتيجه عدالت اجتماعي باشيم. ارتقاي مدارس غيردولتي و استانداردسازي مدارس در ابعاد مختلف و كاهش تنوع مدارس در نظام آموزشي كشور دو راهبرد مهم در اين راستا تلقي مي‌گردند.
۱۱ – آموزش كارخانه‌اي 
آموزش‌ و پرورش بايد مبتني بر نياز جامعه از يك‌سو و استعدادهاي دانش‌آموزان از ديگر سو تعليم ‌و تربيت دانش‌آموزان را هدايت كرده و به‌پيش برد. جامعه داراي نيازمندي‌هاي گوناگوني است كه آموزش‌ و پرورش دانش‌آموزان را براي پاسخگويي به اين نيازها آماده مي‌سازد. از سوي ديگر دانش‌آموزان داراي استعدادهاي متفاوتي هستند كه نظام آموزشي مطلوب بايد با شناخت اين استعدادها مبتني بر تفاوت‌هاي فردي از آموزش‌هاي يكنواخت فرمال و كارخانه‌اي بپرهيزد‌. آموزش‌هاي خصوصي شده يا فردي شده مبتني بر اين استعدادها را وجهه همت خويش سازد. نظام فعلي آموزش ايران هم‌راستا با چنين نيازي نيست و بلكه به شكل يكنواخت و كارخانه‌اي همه ‌دانش‌آموزان را با روش‌ها و محتواهاي يكسان تعليم ‌و تربيت مي‌دهد. حال‌ آنكه بايد هم مدارس و هم مديران و معلمان از آن مهم‌تر خانواده‌ها و دانش‌آموزان را آماده آموزش‌هاي مبتني بر فرديت ساخت، طرح شهاب در مدارس در اين راستا طراحي و به اجرا گذاشته شد كه به دليل عدم آمادگي معلمان، محتواي مديريت مدارس، ناكام مانده و بايد با تمهيد مقدمات و بسترسازي لازم جان تازه يابد.
۱۲ – جذب، ساماندهي و نگهداشت نيروي انساني 
شيوه‌هاي جذب نيروي انساني به‌ويژه معلمان در آموزش‌ و پرورش به عنوان درون‌دادهاي نظام آموزشي همواره از اهميت ويژه‌اي برخوردار بوده و هست. شيوه‌هاي متعددي كه در طول تاريخ آموزش‌ و پرورش تجربه شده هر كدام داراي مزايا و نواقصي است، امروز تنها مسير جذب نيرو در نظام تعليم ‌و تربيت دانشگاه فرهنگيان است. گرچه مي‌توان در‌خصوص شيوه جذب و تربيت ‌معلم در دانشگاه فرهنگيان تأملات جدي داشت و همكاري ساير دانشگاه‌ها را در اين ‌خصوص بيشتر تمهيد نمود. مهم‌تر از آن به نگهداشت نيروي انساني در تعليم ‌و تربيت انديشيد؛ اما در كنار اين دو موضوع مهم ساماندهي نيروي انساني است كه همواره دچار ناترازي و عدم تعادل‌هاي منطقه‌اي، جنسيتي، رشته‌اي و مقطعي بوده و بهره‌وري در نظام تعليم ‌و تربيت را به‌شدت آسيب‌زده است. تدوين نظام جامع جذب آمايش و ساماندهي نيروي انساني مبتني بر نياز و شدت نياز مناطق و مقاطع و نيز جنسيت نيروي انساني از اهميت بالايي برخوردار است كه بايد جهت حل آن همت مضاعف نشان داد.
۱۳ – تامين منابع و اقتصاد آموزش‌ و پرورش
تامين منابع در نظام آموزش‌ و پرورش كشور از چند جهت تنگناها و مشكلات خاص خود را به همراه داشته و دارد. كم‌توجهي به استانداردهاي لازم در سرانه‌هاي آموزشي، ورزش، تربيتي و توان‌بخشي، سطح پايين حقوق و دستمزد و نظام جبران خدمات آموزشي كاركنان و معلمان، استانداردسازي تجهيزات و كارگاه و آزمايشگاه از يك‌سو و عدم تخصيص‌هاي به‌موقع از ديگر سو در كنار كسري بودجه‌هاي سالانه كه به سنوات آتي منتقل مي‌گردد، مشكلاتي است كه تامين منابع اعتباري در نظام آموزشي را با مشكلات جدي مواجه مي‌سازد. در كنار اين موضوع استانداردهاي هزينه‌هاي جاري به كيفيت‌بخشي، سهم دولت از پرداخت‌هاي آموزشي دانش‌آموزان به نسبت سهم خانوار، تامين سرانه‌هاي استاندارد لازم، سهم بودجه آموزش‌ و پرورش از بودجه عمومي كشور نيز معضلات ديگري است كه كيفيت‌بخشي و عدالت آموزشي را تحت‌تاثير خود قرار مي‌دهد. براي رفع مشكلات اعتباري و اقتصادي آموزش‌ و پرورش به نظر مي‌رسد سه مسير مشخص را بايد پيمود: 
اول افزايش بودجه و تامين اعتبار آموزش‌ و پرورش در تراز استانداردهاي جهاني از طريق منابع دولتي وفق اصول قانون اساسي.
دوم اعطاي مجوزهاي قانوني لازم براي به فعليت درآوردن لشكر عظيم اقتصادي خفته و بالقوه در آموزش‌ و پرورش. 
و سوم تدوين نظام‌نامه مشاركت آموزش‌ و پرورش با ساير دستگاه‌هاي دولتي و عمومي.

منبع: روزنامه اعتماد 19 شهریور 1403 خورشیدی