منافع تصمیمات هوشمندانه
منصور حقيقتپور در گفتوگو با «اعتماد» از خطر برخوردهاي جناحي افراطيون در مواجهه با مسائل منطقهاي ميگويد
مهدي بيك اوغلي
با مرور برخي رسانهها در روزهاي اخير، متوجه خط رسانهاي عجيبي ميشويم كه در آن به جاي همراهي با رويكردهاي اصلي كشور مدام بر طبل اتخاذ تصميمات شتابزده و هيجاني كوبيده ميشود. اين در حالي است كه كارشناسان معتقدند در شرايط فعلي بيشتر از هر عامل ديگري، كشور به رويكردهاي خردمندانه و راهبردهاي دورانديشانه نياز دارد.
برخلاف برخي رسانههاي حاكميتي كه مدام با طرح اين پرسش كه چرا دولت اقدام به شليك موشكهاي بالستيك نميكند؟ دولت را مينوازند منصور حقيقتپور، فعال سياسي اصلاحطلب معتقد است در قانون اساسي ايران اين شوراي عالي امنيت ملي كشور به عنوان يك نهاد بالادستي است كه در مسائل راهبردي وظيفه تعيين نقشه راه و انجام سياستگذاريها را به عهده دارد. شورايي كه سران و مقامات سه قوه همراه با متوليان نيروهاي مسلح در آن عضويت دارند و مبتني بر شرايط خاص كشور، منطقه و جهان وظايف هر كدام از بخشهاي اجرايي را تعيين ميكنند. در واقع دولت نه تصميمگير نهايي بلكه تنها مجري سياستهايي است كه شعام ترسيم ميكند. حقيقتپور در عين حال معتقد است اتخاذ رويكردهاي جناحي و سياسي در مواجهه با مسائل راهبردي و ملي مانند سم مهلكي است كه به مصالح عمومي و منافع ملي آسيب ميرساند.
اين روزها در شرايط حساس منطقهاي، برخي جريانات تلاش ميكنند در آتش التهاب بدمند. اين گروهها از دولت انتقاد ميكنند. بعضا اين افراد در رسانههای رسمی هم اين مطالبات را مطرح ميكنند. شما فكر ميكنيد بهترين تصميم براي مواجهه با بحران فعلي چيست؟
شرايط به شدت حساس است و ايران بايد با دقت و مطالعه مناسب عمل كند. به نظرم مقامات مسوول كشورمان در مواجهه با رخدادها، هوشمندانه، پخته و اصولي عمل كرده و تصميم درست را در راستاي منافع ملي كشور اتخاذ ميكنند. در اين روزهاي حساس، مسوولان همه جوانب را بايد ببينند و نهايتا كاربرديترين، ارزانترين و موثرترين راهبرد را انتخاب كنند. راهكار انتخاب شده براي مواجهه با رفتارهاي جنونآميز اسراييل و نتانياهو ممكن است شبيه به وعده صادق باشد يا اينكه راهبرد متفاوتي اتخاذ شود. نهايتا بايد اجازه داده شود مديران و مقامات مسوول كشور در اين مقطع حساس تصميم بگيرند. رسانهها هم موظف هستند در اين خطوط كلي نظام حركت كنند و نبايد در شرايط فعلي ساز جداگانه زد.
وظيفه شوراي عالي امنيت ملي كشور هماهنگ كردن تمام اين قطعات مختلف پازل با سياستهاي كلان نظام است. شخصا منتقد رويكردهاي صدا و سيما در مواجهه با اين حوادث هستم. من شنيدم كه مجري و كارشناس برنامه ميگفت، بهترين زمان حمله براي انتقام گرفتن از رژيم اسراييل زماني است كه رييسجمهور در سازمان ملل در حال نطق است. اين روند را مناسب نميدانم. صدا و سيما و ساير رسانههاي حاكميتي بايد سياستهاي متخذه نظام را حمايت كنند نه اينكه باعث به وجود آوردن دو قطبي در خصوص حمله كردن يا حمله نكردن شوند. نهايتا هم توپ را به زمين دولت میاندازند!
اگر مقامات ارشد كشور تصميم گرفتند كه پاسخ داده شود همه بايد از آن حمايت كنيم و اگر تصميم به صبر استراتژيك شد، همه بايد از اين تصميم تبعيت كنند. ما حق نداريم يكدستي و وفاق سياسي، اجتماعي و فرهنگي كشور را با تندروي و رفتارهاي راديكال به هم بريزيم. ما بايد تابع سياستها، مقررات، ضوابط و… نظام باشيم و از آن حمايت كنيم.
اساسا كدام نهاد و كدام ساختار در ايران در خصوص يك چنين مواردي تصميمسازي ميكند؟ آيا دولت به تنهايي مسوول اتخاذ اين نوع تصميمات است؟
سياستهاي كلان اينچنيني در اختيار نهاد شوراي عالي امنيت ملي است كه نهادي فراقوهاي است. اتفاقا ديبر اين نهاد همان فردي است كه از زمان دولت سيزدهم فعاليتهاي خود را آغاز كرده است. دولت در اين زمينه به تنهايي تصميمگیر نيست و تنها مجري نهادهاي بالادستي است. اگر شوراي عالي امنيت ملي تصميم بگيرد كه فلان واكنش داده شود، دولت بايد اجرا كند. واكنش وزارت خارجه و نيروهاي مسلح هم توسط اين نهاد مشخص ميشود. دولت به تنهايي در اين زمينه به تنهايي نقشي ندارد. تركيب اين شورا هم با حضور سران و مديران سه قوه همچنين نيروهاي مسلح است. مصوبات شورا هم نهايتا بايد به تاييد رهبر انقلاب برسد. در اين مقطع حساس همه بايد گوش به فرمان مقامات كشور باشند. هر تصميمي كه شوراي عالي امنيت ملي گرفته، بايد از سوي همه جريانات و گروهها پذيرفته شود.
برخوردهاي جناحي و سياسي با موضوعاتي كه با منافع ملي و كلان كشور سر و كار دارد، چه خطراتي را ممكن است ايجاد كند؟
اين رفتارهاي جناحي در مورد موضوعات راهبردي مانند سم است و به منافع كشور آسيب ميزند. در نظام تصميم گرفته ميشود كه برجام اجرايي شود. 4 نفر تندرو جلوي مصوبه را ميگيرند، ابراز دلواپسي كرده، آن را آتش ميزنند و اجازه اجراي آن را نميدهند. هيچ كس حق ندارد از خطوط تعيين شده نظام عبور كند. كارشناس هم باشيم، تحليلهايمان كه بر خلاف منافع ملي باشد، اثربخش نيست. فرد ميتواند نظراتي داشته باشد اما وقتي فرد در تريبون صدا و سيما قرار ميگيرد بايد ارزيابيهايي ارائه كند كه در راستاي منافع ملي و مصوبات نهادهاي بالادستي باشد.
مقامات مسوول كشورمان در مواجهه با رخدادها، هوشمندانه، پخته و اصولي عمل كرده و تصميم درست را در راستاي منافع ملي كشور اتخاذ ميكنند
وظيفه شوراي عالي امنيت ملي كشور هماهنگ كردن تمام اين قطعات مختلف پازل با سياستهاي كلان نظام است. شخصا منتقد رويكردهاي صداوسيما در مواجهه با اين حوادث هستم.
شنيدم كه مجري و كارشناس برنامه ميگفت، بهترين زمان حمله براي انتقام گرفتن از رژيم اسراييل زماني است كه رييسجمهور در سازمان ملل در حال نطق است!!!
اگر مقامات ارشد كشور تصميم گرفتند كه پاسخ داده شود همه بايد از آن حمايت كنيم و اگر تصميم به صبر استراتژيك شد، همه بايد از اين تصميم تبعيت كنند
در نظام تصميم گرفته ميشود كه برجام اجرايي شود. 4 نفر تندرو، جلوي مصوبه را ميگيرند، ابراز دلواپسي كرده، آن را آتش ميزنند و اجازه اجراي آن را نميدهند
چرا اسراييل سید حسن نصرالله را به شهادت رساند؟
بازي خونين «نتانياهو»
با ترور شهيد سید حسن نصرالله، تحليلها درباره معادلات آينده خاورميانه و پاسخ احتمالي مقاومت لبنان به اسراييل افزايش يافته است. در همين راستا روزنامه اعتمادتلاش داشته تا تحولات پيش رو را از زاويه ديد تحليلگران فارين پالسي، اسپكتاتور و وال استريت ژورنال مورد بررسي قرار دهد.
1-فارين پالسي: ترور سید حسن نصرالله؛ اسراييل به دنبال رويارويي با ايران است؟
نشريه فارين پالسي در يادداشتي به قلم دانيل بايمن، كارشناس ارشد مركز مطالعات استراتژيك و بينالمللي و استاد دانشكده خدمات خارجي دانشگاه جورج تاون مدعي است اطلاعات دقيق رژيم اسراييل از نحوه برگزاري جلسات فرماندهان و مقامات حزبالله منجر به ترور سيد حسن نصرالله و ديگر فرماندهان و مقامات اين جنبش شده است. بايمن در ادامه مدعي است اسراييل نگران موضعگيري ايران است، اين بازيگر خود را براي رويارويي سنگين با حزبالله آماده كرده و كماكان در غزه در جنگ است. از نگاه بايمن، به نظر ميرسد ارتش اسراييل براي نيل به اهداف (ادعايياش) بيشتر بر اطلاعات دقيق و دست اولي كه كسب ميكند متكي است تا به تجهيزات و نيروهاي نظامي خود. آنطور كه اين تحليلگر امور راهبردي مدعي است، اسراييل طي سالها كار اطلاعاتي توانسته است دادههاي دقيقي عليه نيروي قدرتمند حزبالله كسب كند و به نظر ترورهاي اخير در لبنان و حملات تكنولوژيك به پيجرها و بيسيمهاي حزبالله نيز در همين راستا ارزيابي ميشود. ارتش اسراييل روز شنبه اعلام كرد كه نصرالله و دست كم يكي ديگر از شخصيتهاي ارشد حزبالله را در حمله هوايي گسترده روز جمعه ترور كرده است. ترور رهبر حزبالله، ضايعه بزرگي براي اين گروه محسوب ميشود. نصرالله به مدت 32 سال رهبري حزبالله را در بحرانيترين شرايط لبنان و منطقه برعهده داشت و اين گروه را به يك نيروي رزمي مهم تبديل كرد كه عليه اسراييل ميجنگيد و توانسته بود به همراه متحد قدرتمندش، ايران، به عنوان چتري بر فراز ساير گروههاي مقاومت منطقه عمل كند. حزبالله لبنان نيرويي فعال در منطقه قلمداد ميشود، و به عقيده بايمن، اين امر نتيجه فرماندهي و رهبري سيد حسن نصرالله است. اين تحليلگر امور راهبردي در ادامه مينويسد، ترور نصرالله آخرين مورد از يك رشته ترور و عمليات اطلاعاتي است كه در 30 جولاي، زماني آغاز شد كه اسراييل فواد شكر، يكي از مقامات ارشد حزبالله و بنيانگذار اين سازمان را ترور كرد. به دنبال آن در هفتههاي اخير، چهرههاي ارشد ديگر از جمله ابراهيم عقيل، ابراهيم قبيسي، احمد وهبي و ديگر مقامات ارشد اين جنبش نيز به شهادت رسيدند. به عقيده بايمن، مجموعه ترورهاي رهبران حزبالله پس از آن رخ داد كه دستگاههاي اطلاعاتي و جاسوسي اسراييل در پيجرها و برنامههاي تلويزيوني حزبالله خرابكاري كرد.
بايمن مدعي است حزبالله با كمك ايران دستگاه ضداطلاعاتي قدرتمندي را تعريف كرده است. اما رخنه اطلاعاتي اسراييل در لبنان نيز براي حزبالله هشداردهنده است. ترور بالاترين مقامات حزبالله با لايههاي محافظتي و امنيتي نشان ميدهد دست كم در شرايط كنوني نفوذ اطلاعاتي اسراييل در حزبالله زياد است. امري كه سيد حسن نصرالله نيز در آخرين نطق خود به آن اشاره كرده و خواستار چارهاي براي آن شده بود. بايمن معتقد است سرويسهاي جاسوسي اسراييل بيش از حماس، بر حزبالله متمركز است و به نظر ميرسد در قياس با حماس، عملياتش در برابر حزبالله موفقتر بوده، چراكه اسراييليها تهديد حزبالله را بسيار بيشتر از حماس ميدانند. اسراييل در ارزيابيهاي خود، توان رزمي حزبالله را تهديدي در حد قواي نظامي يك كشور ميداند. چرايي هراس اسراييل از قدرت رزمي حزبالله را بايد در سال 2006 و جنگ 34 روزه اين بازيگر با حزبالله جستوجو كرد. در آن جنگ، به واسطه مقاومت حزبالله، اسراييل ناچارا مجبور به عقبنشيني شد و اين امر البته تلفات و هزينههاي هنگفتي براي اين رژيم به بار آورد.
مبارزان حزبالله در سال 2006، در جنگي كه به نظر ميرسيد از نظر اطلاعاتي در موضعي بالاتر قرار داشتند، با تمام قوا جنگيدند و بارها اسراييل را با اهرمهاي مختلف چون شبكه تونل وسيعي كه به مرز اسراييل (سرزمينهاي اشغالي) مي رسيد، غافلگير كردند. ارتش و سرويسهاي اطلاعاتي اسراييل در آن جنگ ضرباتي متحمل شدند. اما به نظر هرچه توان رزمي حزبالله در سالهاي اخير بيشتر شده است، از توان ضدجاسوسي اين بازيگر در مقابل اسراييل كاسته شده و اسراييل با شبكه اطلاعاتي خود كه در نتيجه درس گرفتن از اشتباهاتشان در سال 2006 است، رهبران حزبالله را ترور كرده و رزمندگان اين جنبش را از راه دور هدف قرار ميدهد. در ادامه بايمن مدعي است تمركز اطلاعاتي بيش از اندازه اسراييل بر حزبالله، ضربه سخت حماس در اكتبر سال گذشته به بدنه اسراييل را در پي داشت. بايمن مدعي است با وجود اينكه اسراييل اطلاعات دقيق و موثق مبني بر برنامهريزي حماس براي حمله به دست آورده بود، اين دادهها از سوي استراتژيستهاي نظامي و اطلاعاتي اسراييل رد شد، شايد كه نهادهاي اطلاعاتي اين بازيگر تصور نميكردند حماس تحت محاصره چنين قدرت اطلاعاتي و رزمي را داشته باشد كه عملياتي به اين پيچيدگي را رهبري كند. در عوض، اسراييل بر ايران تمركز داشت. تمركز اسراييل بر ايران همچنين منجر به تمركز بيشتر بر حزبالله شد. ايران از نيروهاي ضد اسراييلي در سوريه، عراق و يمن و همچنين در كرانه باختري و غزه حمايت ميكند. اسراييل نيز مدعي است برنامه هستهاي ايران براي هدف قرار دادن اسراييل طراحي و توسعه داده ميشود. بنابراين، آماده شدن براي رويارويي با ايران اولويت اصلي اسراييل بود و مقامات اين رژيم بر اين باور بودند كه به راحتي ميتوانند حزبالله، متحد ايران را با تمركز اطلاعاتي و جاسوسي كنترل كنند. امروز همين نفوذ اطلاعاتي (ادعايي) شايد موجب شده تا اسراييل رهبر ارشد حزبالله را ترور كرده و مواضع اين بازيگر را هدف قرار دهد.
2- اسپكتيتور: قمار تلآويو؛ پاي ايران و امريكا به جنگ كشيده ميشود؟
پل وود در يادداشتي در نشريه اسپكتيتور اين پرسش را مطرح ميكند كه آيا اسراييل قصد دارد ايالاتمتحده را به جنگ با ايران در منطقه بكشاند؟ پل وود با ارجاع به سخن معروف ژنرال ديويد پترائوس در مورد تهاجم به عراق كه پرسيد: «به من بگو چگونه اين جنگ پايان مييابد»، معتقد است اكنون اين سوال در حالي مطرح ميشود كه بمبها و موشكهاي اسراييل به لبنان ميرسند و موشكهاي حزبالله در پاسخ به آن به سمت تلآويو و حيفا پرتاب ميشوند. به نظر ميرسد با توجه به تحولات چند هفته گذشته، اكنون اسراييل مدعي است كه «محور مقاومت» در گير نوعي سردرگمي است و شايد در روند اين محاسبه، فكر ميكند شانس بزرگي براي گشودن جبهه شمالي جديد به دست آورده است. اين درحالي است كه نتانياهو احتمالا هدف بزرگتري را در سر ميپروراند: رودررو قرار دادن تهران و واشنگتن با گشودن جبهههاي سهمگينتر در لبنان و احتمالا سوريه و عراق. برخي از مفسران اسراييلي پيشتر اين هدف قريبالوقوع اسراييل را جنگ سوم لبنان (پس از جنگهاي 1982-2000 و 2006) ناميدند. با توجه به تعداد شهداي حزبالله، دستكم 600 نفر تا زمان نگارش اين گزارش، به نظر ميرسد جنگ تمام عيار هماكنون هم در حال رخ دادن است، هر چند هنوز اسراييل حمله زميني به لبنان را كليد نزده است. در ادامه، وود مدعي است پيروزي قانعكننده براي نتانياهو در جنگ با حزبالله، احتمالا با ميانجيگري امريكا جهت ايجاد توافق آتش بس جديدي با حزبالله محقق ميشود، توافقي كه به شليك موشك و راكتهاي حزبالله به شمال اسراييل (سرزمينهاي اشغالي) پايان ميدهد. اين تلاشها از سوي آموس هوخشتاين، تاجر سابق امريكايي-اسراييلي رهبري ميشود. اما به نظر ميرسد تلاشها دست كم تاكنون بينتيجه بوده است. اسراييل از حزبالله ميخواهد كه از مرز به كرانه شمالي رودخانه ليتاني عقبنشيني كند. امري كه بعيد است حزبالله آن را بپذيريد، چراكه خود را مدافع مردم و خاك لبنان در مرز جنوبياش ميداند. با شروع جنگ در غزه، حزبالله به كمك حماس شتافت و عقبنشيني و توقف درگيريها را به منزله اعتراف به شكست «محور مقاومت» ميداند. اسراييل مدعي است با طراحي و اجراي عمليات ترور رهبران حزبالله ميتواند اين بازيگر را از پرتاب راكت و موشك به شهرهاي اسراييلي منصرف كند. اما به نظر ميرسد چنين فرضيهاي از اساس اشتباه باشد. حزبالله در ساعات پس از تاييد خبر شهادت سيد حسن نصرالله، شهرهاي اسراييلي را با موشكهاي بالستيك و راكتهاي دوربرد هدف قرار داد. پس به نظر حزبالله همچنان توانايي ناامن كردن شهرهاي اسراييل و دفاع از خود در جنگ زميني را دارد. در چنين شرايطي اگر دولت بايدن پيامي قاطع به رژيم اسراييل داده و بگويدايالات متحده سلاح و بودجه براي جنگ اسراييل عليه حزبالله ارايه نخواهد كرد، شايد جنگ منطقهاي متوقف شود. اما بايدن درگير انفعال است و در اين امر به اسراييل فرصتي بينظير براي آغاز جنگ منطقهاي داده است. تاكنون، اقدامات ايران و حزبالله نشان دادهاند كه عليرغم اقدامات تحريكآميز اسراييل، ترجيح ميدهند از رويارويي مستقيم اجتناب كنند. مسعود پزشكيان، رييسجمهور ايران و همچنين ديگر مقامات در ايران بارها گفتهاند در «تله» اسراييل براي گسترش جنگ و كشيده شدن پاي ايران به آن نخواهند افتاد. اين درحالي است كه اسراييل با هدف قرار دادن بالاترين مقام حزبالله، سيد حسن نصرالله، تنش را به بالاترين سطح رسانده است. تاكنون، حزبالله نيز بهطور مداوم تلاش كرده از جنگ تمام عيار دور بماند. اما به نظر ميرسد هدف اسراييل، چيز ديگري است: رويارويي مستقيم ايران و ايالات متحده در منطقه هدف اصلي اسراييل از گسترش تنشهاست. وود در ادامه هشدار ميدهد فرصتي خطرناك در داخل كابينه اسراييل ايجاد شده كه ميتواند حزبالله را به جنگي بزرگ بكشاند. جنگ بين حزبالله و اسراييل منجر به كشته شدن دهها هزار نفر و ايجاد يك بحران انساني خواهد شد. اين امر همچنين سفارت امريكا در بيروت و امنيت هزاران شهروند امريكايي در لبنان و اسراييل را به خطر خواهد انداخت و ميتواند 86 هزار شهروند امريكايي را در لبنان به دام بيندازد و آنچه در سال 2006 در طول جنگ 34 روزه اسراييل با حزبالله رخ داد، تكرار شود. حتي اگر اسراييل بتواند در اقدامي پيشگيرانه بخش عمدهاي از زرادخانه موشكي حزبالله را نابود يا رهگيري كند، باز هم با چالش برخورد با توان رزمي و لجستيكي بالاي حزبالله مواجه است. در اين شرايط، اسراييل دست به دامان ايالاتمتحده خواهد شد. امريكا كه پيوندي راهبردي با اسراييل در منطقه دارد، خواه ناخواه به جنگي كشيده ميشود كه بارها از آن پرهيز كرده است. از سوي ديگر، بالا بردن تنش در لبنان و ساير نقاط منطقه ممكن است ايران را به واكنش متناسب وادارد. اما در شرايطي كه مسعود پزشكيان، رييسجمهور جديد ايران بر تعامل سازنده با غرب تاكيد دارد و در نطق مجمع عمومي سازمان ملل از غرب خواست با احترام به ايران بنگرند و راه تعامل را مسدود نكنند، به نظر ميرسد تهران درصدد است به شكلي ديگر به اسراييل پاسخ دهد. صبر استراتژيك ايران در شرايط كنوني در همين راستا ارزيابي ميشود. آنچه مشخص است، راهبرد اسراييل براي كشيده شدن پاي ايالاتمتحده و ايران به ميدان جنگ است و به نظر در اين راه دست به قمارهاي بزرگي همچون ترور اسماعيل هنيه در تهران و سيد حسن نصرالله، رهبر حزبالله در بيروت زده است.
3-وال استريت ژورنال: ترور سید حسن نصرالله حملات مقاومت عليه اسراييل را متوقف نخواهد كرد
روزنامه وال استريت ژورنال در مقالهاي به پيامدهاي ترور سيد حسن نصرالله، رهبر حزبالله پرداخته است و معتقد است اكنون تمامي گروههاي مقاومت در منطقه در حمايت از حزبالله عليه اسراييل و امريكا بسيج شدهاند. اين روزنامه مينويسد، نصرالله از نظر هوادارانش شخصيتي فرهمند و ستايش برانگيز داشت و گروههاي مقاومت در منطقه به او وفادار بودند. از نظر دشمنانش، او رهبري جرياني را برعهده داشت كه دشمن قسم خورده اسراييل و ايالاتمتحده بود. فواز گرجس، پژوهشگر امور خاورميانه و استاد روابط بينالملل در دانشكده اقتصاد لندن به وال استريت ژورنال گفت كه «نصرالله قلب تپنده حزبالله» است. نصرالله بيش از سه دهه پيش و در پي ترور سيد عباس موسوي، رهبر پيشين اين جنبش از سوي اسراييل در سال 1992، رهبري حزبالله را بر عهده گرفت. او حزبالله را از گروه نظامي كوچكي به حزب سياسي با نفوذي در دولت لبنان بدل كرد و شاخههاي آن را در سالهاي اخير به سوريه، عراق، و يمن نيز گسترش داد. بسياري در سراسر خاورميانه از او به عنوان رهبر مورد احترام ياد ميكنند كه دو بار اسراييل را در ميدان نبرد متوقف كرده بود؛ يكبار در يك مبارزه چريكي هجده ساله كه به اشغال جنوب لبنان از سوي اسراييل پايان داد و سپس در سال 2006 در جنگ با اسراييل كه اين رژيم را به بن بست كشاند و به عقبنشيني واداشت. وال استريت ژورنال در ادامه مينويسد كه اكنون او به عنوان قهرمان مقابله با اشغالگري شناخته ميشود و حاميان بسيار سرسختي در منطقه در ميان مردم دارد. يك مقام ارشد اسراييلي كه روز جمعه در نيويورك سخنراني ميكرد، مدعي شد ترور نصرالله ضربه بزرگي به حزبالله وارد ميكند. او مدعي است رهبري قاطع او در جلب نظر ساير گروهها عليه اسراييل در ماههاي اخير خيرهكننده بوده است. اين مقام اسراييل مدعي شد بعضي افراد غير قابل تعويض هستند، و سيد حسن نصرالله نيز از آن جمله رهبران است. حال، كه اسراييل به ترور سيد حسن نصرالله اقدام كرده است، شايد اميد داشته باشد به نوعي حزبالله را در موضع ضعف قرار داده باشد. اما به نظر ميرسد نفوذ معنوي رهبر حزبالله در ميان گروههاي مقاومت ادامه داشته باشد و تجربه سي ساله رهبري او بر حزبالله نيز به اين گروه كمك كند به بازيابي و پرورش فرماندهان ميداني و بازسازي كادر رهبري بپردازد. برخي ناظران معتقدند اصولا در ميان گروههاي مقاومت خاورميانه، نفوذ معنوي فراتر از شخص است و با مرگ رهبري چون نصرالله اين نفوذ و تجربه رهبري به حيات خود ادامه ميدهد. به نظر ميرسد، سهم سيد حسن نصرالله در ايجاد «جبههاي واحد» عليه اسراييل نقش پررنگي در منطقه ايفا كرده و ميكند. تحت رهبري سيد حسن نصرالله، اين جنبش از همان ابتدا با حماس همصدا شد تا نشان دهد در ايجاد اين جبهه واحد پيشقدم است و قادر است آن را رهبري كند. ساير گروههاي مقاومت نيز از او تبعيت كردند و در لبنان نيز كادر رهبري و فرماندهي حزبالله نوعي همگرايي و هماهنگي قابل توجهي را تجربه كردند. مهند هيگه علي، معاون مركز خاورميانه مالكوم اچ. كر كارنگي، موسسه تحقيقاتي در بيروت به وال استريت ژورنال گفت كه در حال حاضر، حزبالله اين رهبري را در سطوح نظامي و امنيتي شكل ميدهد. آنها در حال پرورش نسل جديدي از فرماندهان و رهبران مقاومت هستند. بنابراين، ترور رهبر حزبالله، در بلندمدت، نميتواند تاثير ماهوي بر حزبالله داشته باشد. قاسم قصير، تحليلگر لبناني نزديك به حزبالله نيز به وال استريت ژورنال گفت كه البته فقدان تجربه يك عنصر منفي است، اما اين حزب كادرهاي زيادي دارد. چالشها و فشارهاي فوقالعادهاي وجود دارد، اما در مورد تواناييهاي گروه، اطمينان خاطر وجود دارد كه بتواند به سرعت خود را بازيابي كند.
منبع؛ روزنامه اعتماد 9 مهر 1403 خورشیدی