
تفکری که در آموزش و پرورش به فراموشی سپرده شده است
داود نصیرخواه
در دنیای امروز، آموزش و تربیت دانشآموزان جایگاه والایی دارد، اما در آموزش و پرورش ایران این موضوع در اولویتهای پایین مدیران قرار گرفته است. تعطیلی کیفی در حوزه آموزش، اکنون تفکر پرورشی را نیز تحت تأثیر قرار داده و به حاشیه رانده است. فعالیتهای خارج از تدریس معلمان به اعتراضات صنفی و مطالبات برآوردهنشده آنان تبدیل شده است. معلمان مطالبهگر نیز پس از پیگیری حقوق فرهنگیان، با چالشهایی همچون دخالتهای حراستی و بازنشستگیهای اجباری مواجه میشوند. اصلاح این وضعیت نیازمند دیدگاهی کلان و تغییر رویکرد حاکمیتی است. استخدامهای بیضابطه و تبدیل وضعیتهای غیرکارشناسی از عوامل اصلی عقبماندگی نظام آموزشی هستند. این روند باعث شده است که علاقه و عشق به آموزش کاهش یافته و تدریس بیشتر به یک شغل صرف تبدیل شود. نگاه جامعه و مسئولان به آموزش و پرورش نیز یکی از دلایل اصلی این مشکلات است. پیشرفت واقعی یک جامعه زمانی رخ میدهد که افراد آن از ابتدا با تغییرات فکری و فرهنگی توسعهمحور مواجه شوند. اگر چنین تغییراتی در جامعه ایجاد نشود، مسیر توسعه مسدود خواهد شد. آموزش مهارتهای تحقیق و مطالعه از نکات مهمی است که در مدارس مورد غفلت قرار گرفته است. در حال حاضر، آموزش و پرورش ایران بهجای تربیت نسل آینده، بیشتر روی رویکردهای تنبیهی تمرکز دارد. شکافهای موجود در این نظام باعث تعطیلی تفکر در تمامی جنبههای این سازمان اجتماعی شده است. معلمان، بهعنوان آیندهسازان واقعی کشور، نقش حیاتی در تربیت دانشآموزان و آموزش مهارتهای گوناگون دارند، اما نبود تفکر مدیریتی و استراتژی در تصمیمگیریهای آموزشی، فاصله عمیقی بین انتظارات و مقدورات ایجاد کرده است. جامعه فرهنگیان تنها در میان مردم ارزش خود را حفظ کرده است؛ در مقابل، مدیران آموزشی ضربات جدی به تدریس، پرورش و تفکرات آزاد معلمی وارد کردهاند که امید به اصلاح آن کمرنگ شده است. سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نیز نتوانسته است ارتباطی موثر با مخاطبان برقرار کند و بیشتر به مشکلات این نظام افزوده است. راهحل این چالشها، بازتعریف مسئولیت اجتماعی در قبال دانشآموزان و تفکر توسعهمحور در آموزش و پرورش است تا بتوان آیندهای روشن برای ایران ترسیم کرد.