مهاجرت، جستوجوی اول
نیوشا طبیبی
۱- در خبرها آمده که جستوجو برای کلمه مهاجرت در گوگل از سوی ایرانیان در چند روز گذشته چند برابر شده است. پرسشها درباره چگونگی مهاجرت از ایران و شرایط کشورهای دیگر برای پذیرش مهاجر، در کانالهای تلگرامی مربوطه به طرز بیسابقهای فزونی گرفته. قصدم البته سیاهنمایی نیست. دهها بار در همین جا و از همین قلم مطالبی در باب امید به آینده و مذمت مهاجرت و اینکه در همه جای جهان و هر کشوری مشکلاتی کم و بیش وجود دارند، به عرض خوانندگان محترم رسیده است. موضوع این یادداشت ابراز نگرانی از ناامیدی فرزندان وطن از بهبود اوضاع است. نگرانی از هجرت نیروی توانمند و جوان و کارآمد به کشورهای دیگر.
۲- عده زیادی از موسیقیدانان و ترانهسرایان و شاعران و نویسندگان و فیلمسازان در سالهای گذشته، آثاری با موضوع مهاجرت آفریدهاند. فصل مشترک تمامی این آثار امید به زندگی بهتر در وطن و ماندن و مقاومت برای دستیابی به کیفیتی است که عدهای در آن سوی مرزها جستوجو میکردند. از میان فیلمسازان موضوع اصلی تقریبا تمامی فیلمهای سامان مقدم، درباره مهاجرت است. فیلم آدم برفی داوود میرباقری هم از همین دست آثار است. شخصیتهای اصلی فیلم با آنکه هر کدام به دلیلی آواره و در به در شدهاند اما هنوز رگ حیاتشان به ایران وابسته است. «اسی در به در» با بازی درخشان داریوش ارجمند، در سکانس پایانی فیلم میگوید: «آدم میخواد بمیره هم بره ایران بمیره…» یادآوری این جمله همواره اشک به چشم من میآورد. حتی برای مردن هم خاک وطن کیفیت دیگری دارد.
۳- من خود به زخم هجران و درد دوری از وطن مبتلا شدهام. روزی نیست که از دوری اشک به چشمم نیاید و بغض راه گلو را نبندد. ایرانی در دوری از ایران هر منظره و چشماندازی را میبیند، برای زندگی وارد هر شهری میشود، آن را به گوشهای از میهن تشبیه میکند تا بتواند این درد را تحمل کند. طعمها و مزهها را با آنچه در ایران خورده است و در خاطرش مانده مقایسه میکند. حتی نسلهای دوم و سوم ایرانیان در مهاجرت که شاید اصلا وطن را ندیدهاند علاقه و تعصبی عجیب به آب و خاک و ملیت خود دارند.
۴- یأس و ناامیدی از بهبود نسبی سطح کیفی زندگی، احتمالا مهمترین دلیل تلاش عدهای برای مهاجرت از وطن است. مهاجرت از سختترین کارهای دنیاست. آنقدر مشکل و طاقتفرساست که میگویند ممکن است تا چندین سال از عمر طبیعی آدمی بکاهد. مردان و زنانی که به مهاجرت تن
در میدهند، با مشکلاتی پیچیده و هزار وجهی عاطفی، اقتصادی، اجتماعی و… مواجه میشوند. مهاجر در یک تعلیق بهسر میبرد. بیشتر کسانی که راه مهاجرت را برمیگزینند، خود را برای این سختیها آماده کردهاند اما میخواهند بروند، شاید «امید» را دوباره بازیابند. مهاجر بخش بزرگی از زندگی در هجرت خود را در حالت تعلیق سپری میکند.
۵- تصویب طرح صیانت از حقوق کاربران، تاثیری تشدیدکننده بر تمنای مهاجرت بین عده زیادی از جوانان گذاشت. رشد جستوجوی این کلمه در گوگل یکی از این نشانههای آماری و بدون چون و چراست. شاید عدهای بیعلاقه نباشند که دگراندیشان و کسانی که سبک زندگی دیگری دارند -سبک زندگیای که لزوما در تضاد با قوانین کشور نیست- بیرون بروند. شاید ترجیح همان نمایندگان محترم همین باشد و در دلشان بگویند که «هر که با این شیوهها مخالف است، برود.»
اما رفتن حتی یک ایرانی، رفتن با دلشکستگی و کدورت و ناخوشی هزینهای گزاف بر کشور تحمیل میکند. از دست دادن هر ایرانی دوستدار وطن، هر نیروی جوان کارآمد و تحصیلکرده زیانی بزرگ و جبرانناپذیر است.
۶- همزمان با شدت گرفتن آمار جستوجوی «مهاجرت» یکی از «میکروکشور»های مجاور ایران، اعلام کرده که به صدهزار نیروی زبده فارغالتحصیل در رشتههای آی تی، اقامت ویژه با شغل و… اعطا میکند! روشن است که دولتمردانش چشم طمع به فرزندان و تحصیلکردگان کدام کشور دوختهاند. روند توسعه کشورهای کوچک و ذرهبینی پیرامون ما با استفاده از ظرفیتهای عظیم و مغفول کشور ما بالا گرفت و ادامه دارد.
واقعا در این شرایط پیچیده و دست به گریبانی با دشمنان و رقبای منطقهای و خارجی و مشکلات داخلی و تحریمها، تصویب طرحهایی که پیام بیاعتنایی به اولویتهای مردم را میرساند چه سودی جز ایجاد ناامیدی و ترس دارد؟ مهار گرانی و دلالبازی و پیدا کردن چارهای برای اصلاح شبکه پخش و فروش کالا و ایجاد شغل و راه انداختن صنعت و واکسیناسیون مهمتر هستند یا شبکههای مجازیای که اگر ما کارمان را درست انجام بدهیم هیچ تاثیر منفی و بدی نمیتوانند بگذارند؟
منبع: روزنامه اعتماد 9 مرداد 1400 خورشیدی