اصلاحات؛ از وضع موجود به وضع مطلوب
بررسی پیشنهادهایی که اصلاحطلبان طی 10 روز گذشته بهمنظور «اصلاحِ اصلاحات» مطرح کردند
«تشکیل فوری اتاق فکر اصلاحات با محوریت سیدمحمد خاتمی»، «پرهیز از محافظهکاری و رفیقبازی و انتقال جریان قدرت از مرکز به حاشیه و حرکت از تمرکزگرایی به تکثرگرایی»، «بازگشت به جامعه مدنی، عملگرایی و استفاده از تمامی ظرفیتها»، «تشکیل حزب فراگیر با اتکا به نیروهای جوان و توانمند»، «ایفای نقش پل ارتباطی میان جامعه مدنی و حاکمیت»، «ترغیب حاکمیت بهخصوص دولت سیزدهم به استفاده از ظرفیت جریان اصلاحات»، «بازنگری و نقد اساسی عملکرد گذشته بهمنظور ساماندهی مجدد تشکیلاتی»، «تدوین مرامنامه و مانیفست روشن و شفاف اصلاحات و اصلاحطلبی»، «تلاش برای تنظیم رفتار و روابط با دولت و حاکمیت و اتخاذ راهبرد واقعگرایانه»، «تشکیل اتاق فکر بهمنظور ارایه راهکار به دولت سیزدهم» و البته «استفاده از ظرفیت بزرگان سیاسی اصلاحات و اعتدال همچون روحانی، سیدحسن خمینی، ناطق نوری و علی لاریجانی علاوه بر بهرهگیری از جایگاه محوری خاتمی بهمنظور استفاده حداکثری از ظرفیتها» تنها بخشی از پیشنهادهایی است که برخی چهرههای سیاسی و تحلیلگران و کنشگران طی حدود 10 روز گذشته بهمنظور تبیین نقشهراه و ترسیم مسیر فردای اصلاحات مطرح کردهاند.
این پیشنهادها که مشابهتهای بسیاری نیز با یکدیگر دارند، البته تنها آن مواردی است که اصلاحطلبان در اظهارنظرهای مطبوعاتی و رسانهای بر آن انگشت گذاشته و طبیعتا اگر آن موارد دیگری را که اصلاحطلبان در نشستهای حزبی و غیرحزبی که احتمالا در این بازه زمانی حدودا 10 روزه، بهصورت حضوری یا مجازی تشکیل شده، تحت عنوان پیشنهادهایی برای برونرفت از شرایط کنونی پیش کشیدهاند، به این پیشنهادهای رسانهای اضافه کنیم، با سیاههای بهمراتب طولانیتر سروکار خواهیم داشت.
آنچه اما اینجا و به عنوان سیاهه پیشنهادهای رسانهای و مطبوعاتی برخی کنشگران و تحلیلگران اصلاحطلب در راستای «اصلاحِ اصلاحات» فهرست کردیم، دستکم از یک منظر محلاعتناست و آن پیشفرض مشترک تمامی این پیشنهاددهندگان و البته بسیاری از دیگر اصلاحطلبانی است که پیش از این در این رابطه اظهارنظر کرده و دیدگاه خود را درباره آینده اصلاحات توضیح داده بودند؛ «حال اصلاحات خوب نیست!» سیاههای که اینجا اشاره شد برگرفته از اظهارنظرهای مطبوعاتی احمد شیرزاد، الهه کولایی، جهانبخش خانجانی، شهربانو امانی، جلال جلالیزاده، محمدرضا خباز، داریوش قنبری، مصطفی هاشمیطبا، غلامرضا ظریفیان، مهدی آیتی، احمد حکیمیپور و ناصر قوامی طی حدود 10 روز اخیر است.
حال آنکه چنانکه اشاره شد صحبت از «اصلاحِ اصلاحات» و بازنگری گفتمانی در این جریان سیاسی نه فقط از فردای انتخابات 28 خردادماه 1400 که علاوه بر پایان دادن به حضور نسبی برخی نیروهای این جریان سیاسی در دولت، همزمان پایانی بود بر حضور پررنگ اصلاحطلبان در شورای شهر پایتخت و برخی کلانشهرها، بلکه از ماهها پیش از برگزاری این انتخابات و به بیان دقیقتر، چندسالی زودتر از این بزنگاه حساس سیاسی کلید خورده و گفتوگوهایی میان نیروهای سیاسی در فضای عمومی و نشستهای خصوصی اصلاحطلبان درگرفته بود. آنهم در شرایطی که هنوز علاوه بر دولتی که زیرنظر رییسجمهوری مورد حمایت اصلاحطلبان اداره میشد، این جریان سیاسی دستکم یکسوم کرسیهای مجلس را نیز در اختیار داشت اما به واسطه مجموعه علل و عوامل دیگر آن اقبال عمومی و حمایت گسترده اجتماعی را پشت سر خود احساس نمیکرد.
شرایطی که به باور برخی ناظران اگر نگوییم از همان نیمه دوم دولت نخست حسن روحانی و حدود یک سالی بعد از آغاز به کار مجلس دهم و فراکسیون امید، اصلاحطلبان را به خود مشغول ساخته و آنان را به فکر اصلاحات درونی و بازسازی گفتمانی انداخته بود، باید اعتراف کنیم که نهایتا از نیمه دوم سال 96 کاملا ملموس بود؛ زمانی که حسن روحانی در حال و هوای آغاز به کار دولت دوم خود بود و فراکسیون امیدیهای پارلمان نیز آرامآرام نیمه نخست عمر چهارساله مجلس دهم را پشت سر گذاشته و میرفتند تا نیمه پایانی این دوره را آغاز کنند.
بحث از «اصلاحِ اصلاحات» البته درحالی اینجا با اتکا به اظهارنظر حدود 10 تا 12 نفر از اصلاحطلبان، طی بازه زمانی حدودا 10 روز اخیر مورد اشاره قرار گرفت که اگر تا مقطع زمانی آغاز زمزمههای اولیه این گفتار عقب برگردیم، با چهرهها و نامهای دیگری نیز گره خورده است. بهخصوص چهرههای سیاسی منتسب به جریان اصلاحات همچون سعید حجاریان، محمدرضا تاجیک، عباس عبدی، علیرضا علویتبار که کمتر اهل کنشگری سیاسی و سیاستورزی عملی بوده و بیشتر سرگرم کار نظری و تئوری سیاسی در قامت تحلیلگری و روزنامهنگاری هستند و بهکرات از راهکارهای عبور از شرایط نامساعد کنونی صحبت کرده و پیشنهادهایی را مطرح کردهاند.
اما نکته جالب این است که یکی از نخستین اقدامات در این راستا نه ازجانب این چهرههای سرشناس و کهنهکار، بلکه ازسوی تعدادی از جوانان کمترشناخته شده اصلاحطلب انجام شد. اقدامی که در قالب یک کنش جمعی ازسوی 100 نفر از جوانان اصلاحطلب صورت گرفت و درحالی همین تعبیر «اصلاحِ اصلاحات» را به عنوان تیتر آن بیانیه، وارد به ادبیات سیاسی-رسانهای ایران کرد که در متن بیانیه، خطاب به سیدمحمد خاتمی توصیه میکرد که نهاد اجماعساز جریان اصلاحات، به روش انتخابی و از پایین به بالا بهنحوی تشکیل شود که از سهمخواهی در این شورا ممانعت به عمل آید و با فراهم آوردن امکان عضویت چهرههای ملی در این نهاد بالادستی در جریان این جریان سیاسی، زمینه انجام اصلاحات در راستای تشکیل یک نهاد ملی فراهم شود.
نامهای که آن زمان، درحالی از نهاد اجماعساز صحبت میکرد که هنوز «شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» محور فعالیتهای این جریان سیاسی بود و اقدامی در راستای تشکیل نهاد فعلی یعنی «جبهه اصلاحات ایران» صورت نگرفته بود و بیراه نیست اگر بگوییم دستکم بخشی از مطالبات همان بیانیه معروف به «اصلاحِ اصلاحات» بود که تفاوتهای این نهاد کنونی را نسبتبه شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان رقم زد.
اما واقعیت آن است که تشکیل نهاد اجماعساز جایگزین در آستانه انتخابات ریاستجمهوری 1400 که با عنوان «جبهه اصلاحات ایران» فعال شد، هنوز هم نتوانسته همه آن اصلاحاتی را که چه آن 100 کنشگر بهنسبت جوانتر و دیگر چهرههای اصلاحطلب و چه پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان مدنظر داشته و دارند، پوشش دهد. شاهد این مدعا نیز همین اظهارنظرهایی است که طی حدودا 10 روز گذشته ازسوی بیش از 10 چهره اصلاحطلب از طیفهای متنوع این جریان سیاسی شنیدیم و احتمالا تا تحول موردنظر محقق نشود، همچنان خواهیم شنید.
البته اگر آنچه در سطور نخست این نوشته به عنوان سیاهه پیشنهادی اصلاحطلبان برای برونرفت از شرایط کنونی به وضع مطلوب مطرح شد، رنگ واقعیت به خود بگیرد، تحولات موردنظر پیشنهاددهندگان دیگر چندان دور از تصور نخواهد بود و دستکم میتوان به تحققشان امید بست. بهخصوص که حالا میتوان با تلخیص همین سیاهه شامل سرفصل و عناوین پیشنهادهای اصلاحطلبان، به اصول و خطوط کلی دست یافت که اصلاحطلبان برای اصلاحِ اصلاحات نیازمند تحقق آن هستند؛ اصولی که شاید به اختصار میتوان آن را در این گزاره خلاصه کرد؛ «تشکیل اتاق فکر با محوریت بزرگان و استفاده از ظرفیت جوانان اصلاحطلب بهمنظور ارایه تعریف دقیق اصلاحطلبی در قالب مرامنامهای شفاف و همچنین تدوین نقشه راه دقیق برای مسیر فردای اصلاحات، جهت حرکت به سوی جامعه مدنی و افزایش توان نقشآفرینی و اثرگذاری در حاکمیت».
منبع:روزنامه اعتماد 31 شهریور 1400 خورشیدی