این فریادها فریادهاییست که برای تحقق نظام آموزشی کارآمد و برگرفته از یک شرایط واقعی است و زیادهخواهی نیست
محمد داوری فعال صنفی فرهنگیان از دلایل اعتراضات معلمین میگوید:
کف دریافتی معلمان باید متناسب با سایر کارکنان و بالای خط فقر باشد
محمد داوری میگوید: کف دریافتی معلمان باید متناسب با سایر کارکنان و بالای خط فقر برسد. بعد دنبال افزایش انگیزه باشیم، در تئوریهای مدیریتی نیز میگویند باید به نقطه صفر روشن برسیم بعد عوامل انگیزشی مطرح شود. هنوز عوامل اولیه برای رضایت معلمان ایجاد نشده است.
در نیم قرن اخیر مسائل معلمان بخشی از اعتراضات سیاسی کشور بوده است؛ به راستی معلمان خواهان چه حقوقی از دولت هستند؟
اولا که اعتراضات فرهنگیان که به ویژه از سال ۴۰ شکل گرفت اعتراضات صنفی بوده نه سیاسی، اما مانند هر اعتراض صنفی که قبل و بعد از انقلاب رنگ و بوی سیاسی میگیرد اعتراضات مطالبات فرهنگیان نیز رنگ و بوی سیاسی قبل از و بعد از انقلاب میگرفت.
محوریت اصلی و در پس تمام مطالبات فرهنگیان نظام آموزشی کارآمد است یعنی فرهنگیان خواستار نظام آموزشی کارآمد هستند که در ذیل آن دانش آموز که محور اصلی نظام آموزشی است به عنوان خدمات گیرندهی آموزشی به مرحلهای از رشد و شکوفایی میرسد که در ذیل آموزش عمومی برای زیست فردی و جمعی توانمند شود و در مسیر تحصیلی و شغلی هدایت شود و استعدادهای او متناسب با دوره رشد شکوفا شود.در این راستا برخورداری از معلمان توانمند باانگیزه و سالم شرط اصلی و مهم است.
از نظر ما یک واحد آموزشی در صورتی موفق است که این سه ضلع از عملکرد هم دیگر رضایت داشته باشند و در راستای مسئولیت مشترک همکاری داشته باشند که متاسفانه این امر تحقق پیدا نکرده است.
غیردولتی کردن آموزش و رشد پول در برابر دانش، این روزها باعث بازماندن بخش قابل توجهی از دانش آموزان از کیفیت تحصیلی برابر شده است در عین حال معلمان از این مدل از آموزش بیشتر سود میبرند. سود معلم و دانش آموز در این نقطه در تضاد قرار میگیرد. تحلیل شما در اینباره چیست؟
بحث آموزش و پرورش رایگان و عادلانه و باکیفیت یکی از وظایف دولتها و مهمترین حقوق کودکان و نوجوانان سرزمین ماست. نتیجه در این تردیدی نیست که وظیفهی دولتها و حکومتهاست که اسباب و زمینهها و امکانات و تسهیلات و شرایط جذب همهی لازم التعلیمها را به صورت کاملا رایگان فراهم کنند. قانون اساسی ما نیز به این مسئله اشاره داشته و دارد.
اما این چالش آموزش غیردولتی و یا دولتی بحثهای جدی و دامنهداریست که از زوایای مختلف قابل بررسی است فرض نقطه اول اینکه این حرف باید مورد توجه قرار بگیرد که دولتها اکثرا در حوزه آموزش رایگان کوتاهی کردهاند و الان حداقلهای آموزش فراهم نیست به این معنا که کیفیت آموزش پیشکش! ما کمیتهای لازم را نیز نداریم. یعنی برخورداری از فضای فیزیکی لازم، امکانات و تجهیزات آزمایشگاهی لازم و برخورداری از معلمان سالم، باانگیزه و توانمند و برخورداری از امکانات و تکنولوژیها و فناوریهای لازم؛ بسیاری از شاخصهای نرمافزاری و سختافزاری در حوزه آموزش و پرورش که در ذیل عدالت آموزشی تعریف میشوند در نظام آموزشی ما شاخصهای ضعیفی دارد. در نتیجه آموزش و پرورش رایگان که جزء مطالبات است و بعد هم عادلانه و باکیفیت فاصله زیادی دارد.
بحث مدارس غیرانتفاعی که گفته میشود ۸ الی ۱۵ درصد (از مدارس هستند) که متاسفانه آمار درستی از آن در دسترس نیست حرفهای متفاوتی از آن است. برخی میگویند من با پول خودم میخواهم فرزندم را به مدرسه غیردولتی بفرستم آیا این حق را دارد یا خیر! اینها بحثهاییست که از نظر حقوقی افراد این حق را دارند. کارشناسان تربیتی میگویند این حق را دارند اما به نفع دانش آموزان نیست که در شرایط غیرعادی و گزینش شده تحصیل کنند و نقد تربیتی بر این رویکرد غیردولتیها وارد است. و نقد از حوزه جامعه شناسی و روانشناسی نقد طبقاتی شدن، نقد افزایش شکاف طبقاتی و نقد اینکه یادگیری و تربیت در شرایط طبیعی فرصت آن گرفته میشود. از منظر حقوقی و تربیتی این مسئله متفاوت است برخی از مدارس غیرانتفاعی دفاع میکنند با این توجیه که بار دولتیها کاهش پیدا میکند در نتیجه کیفیت آموزش در دولتیها باید افزایش پیدا کند. به میزانی که اگر ۱۵ درصد دانش آموزان در مدارس غیردولتی هستند ۱۵ درصد کیفیت دولتیها باید افزایش پیدا کند. هر چند در این ابعاد مدارس دولتی و غیردولتی قابل بررسی هستند و امیدواریم کارشناسان عمیقتر به این موضوع بپردازند.
این مطالبه بطور مشخص ریشه در سال ۸۵ دارد که اعتراضات گستردهای جلوی مجلس شکل گرفت و منجر به دستگیری تعدادی از معلمان شد.
در آنجا برای اولین بار در دولت آقای احمدی نژاد، که لایحه قبلی دولت آقای خاتمی را در دست داشت و قرار بود مبحث عدالت در پرداختها و یا نظام هماهنگی پرداخت (که مطالبه معلمان بود و میگفتند حقوق ما باید همتراز دیگر همکاران در دیگر دستگاهها باشد)، این لایحه معلمان را امیدوار کرد که این عدالت در پرداخت محقق شود اما این لایحه که به مجلس داده شده بود زمزمه شد که دولت خواهان پس گرفتن آن است و تجمعاتی شکل گرفت که منجر شد در مجلس بماند و تصویب شود. اما عملا این لایحه برای معلمان اجرا نشد یعنی همچنان فیشهای پرداختی سایر کارکنان دولت فاصله بسیار زیادی با معلمان دارد. یعنی مثلا یک معلم فوق لیسانس با ده سال سابقه معادل یک فوق لیسانس با ده سال سابقه در سایر دستگاهها حقوق نمیگیرد. این تبعیض در پرداختها معلمان را معترض کرده است و الان هم همچنان در ادامهی آن مطالبه خواستار افزایش حقوق و دستمزد خودشان هستند که دو شاخص دارد؛ هم بحث خط فقر است و هم بحث معادل با سایر کارکنان دولت. به طور مشخص الان که در قالب رتبه بندی که در اصل ربطی به حقوق و مزایا ندارد معلمان خواستار این طرح هستند که حداقل به بهانه این طرح حقوقشان تامین شود. مطالبه معیشتی فرهنگیان یک مطالبه اولیه است که حق آنها و اعضای خانوادههایشان است و همه میدانند با این حقوق و مزایا کسی نمیتواند یک خانواده را به خوبی اداره کند که همین امر انگیزه معلمان را کاهش داده است و باعث شده عملکرد و رضایت شغلیشان کاهش پیدا کند. این مشکل شکاف بین معلم و دانش آموز را افزایش میدهد و آسیب جدی به این حوزه زده است، یعنی ضعف معیشتی معلمان در اصل یکی از مهمترین دلایل ضعف کیفیت آموزشی و دلایل ناکارآمدی نظام آموزشی ماست که محوریت اعتراضات معلمان شاغل و بازنشسته است.
رتبه بندی یکی از مطالبات جدی این روزهای معلمین است؛ پیرامون این مسئله توضیحاتی را بفرمایید:
در دولت رئیسی آیا مشکلات معلمان امکان بهبود دارد یا مسیر اقتصادی این دولت نیز منجر به سختتر شدن شرایط معلمان میشود؟
دولت آقای رئیسی به ویژه با معرفی گزینهی نخست برای وزارت آموزش و پرورش معلمان را ناامیدتر کرد. حرفهایی در دوره تبلیغات انتخابات زده میشد، حرفهایی توسط افراد فعال در ستاد فرهنگیان ایشان زده میشد و روزنه امیدی ایجاد کرده بود که دولت آقای رئیسی که همسو با حاکمیت است به احتمال زیاد برای حل مشکلات معلمان و مسائل معیشتی قدمهای جدیتری را بردارد. در حالیکه لازمه این قدمها نگرش دولت به جایگاه و اولویت آموزش و پرورش است که مصادیق آن باید در عمل بررسی شود که چه کسی را با چه ویژگیهایی به عنوان وزیر معرفی میکنند که گزینه نخست ایشان پیام بسیار ناامیدکنندهای حتی برای فرهنگیان ستاد خود ایشان داشت که مصداق بارزی برای ناامیدی ما از دولت در آموزش و پرورش بود. الان نیز در رتبه بندی، برخی به خاطر مسائل اقتصادی مخالف این طرح بودند گویا اقتصاد و بودجه مهمتر از مطالبات فرهنگیان است و الان نیز گزینه بعدی که احتمال میرفت معرفی شود تحقق پیدا نکرده است و ما بعد از این امیدواری اولیه کوچک دچار یک شوک ناامیدکننده شدیم و الان منتظریم که با این اعتراضات چگونه برخورد میشود و در عمل گزینه بعدی وزارت کیست و در سال ۱۴۰۱ آموزش و پرورش در بودجه چگونه دیده میشود.
روند جاری یک سال آینده را برای معلمان چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا دولت حاضر به اعطا امتیازات میشود؟
بنظر میرسد در یک سال آینده که سال استقرار دولت است و چشماندازی نیز برای بهبود اوضاع اقتصادی نیست به ویژه برای اقتصاد معلمان بنظر نمیرسد کاری انجام شود. زمانیکه برای اقتصاد آموزش و پرورش چارهای اندیشیده نشود سایر حوزهها نیز تغییری نمیکند اما امیدواریم اتفاق مثبتی بیفتد و مطالبات معلمان را صادقانه و عادلانه پیگیری کنند. یعنی اگر مطالبهای به دلایل شرایط اقتصادی کشور امکان تحقق آن نیست در جای دیگر نقض این مشاهده نشود. مثلا بگوییم که حقوق معلمان را نمیتوانیم افزایش دهیم اما در موارد دیگری پولهای زیادی هزینه شود در نتیجه خیلی چشمانداز روشنی نیست. اما امیدواریم که حداقل با شفافیت و صداقت این خشم و خشونت به حق فرهنگیان فروکش کند تا اول به خود معلمها آسیب نزند و سپس به خانوادهها و دانش آموزان.
نکته آخر
امیدوارم نگرش سیاسی و امنیتی به مطالبات معلمان اصلاح شود. اعتراضات بیشتر در شهرستانهاست، اعتراضات بیشتر توسط معلمانی هدایت میشود که در شبکههای اجتماعیاند و اگر قبلا میگفتند فعالین سیاسی و صنفی معلمان را تحریک میکنند الان میبینید که در شهرهای کوچک نیز اعتراض میشود. خواهش من این است که به منزلت معلمان از همین جا با احترام برخورد شود و اعتراض را حق آنها بدانند و آنها را حمایت کنند. اگر شرایطی فراهم شود که عادلانه فریاد بزنند و بهتر از این است که به جای فریاد زدن در میدانهای اعتراض عواقب و تاثیرات آن بر آموزش و دانش آموزان منتقل شود. این فریادها فریادهاییست که برای تحقق نظام آموزشی کارآمد و برگرفته از یک شرایط واقعی است و زیادهخواهی نیست. امیدواریم پاسخهای صادقانه و امیدوارکننده به این اعتراضات داده شود.