آزار جنسی دانشآموزان توسط معلم
«اعتماد» در گفتوگو با «عبدالصمد خرمشاهی» و «مجید ابهری» به ابعاد حادثه وحشتناک پیش آمده در پارکینگ خانهای در خراسان جنوبی میپردازد
بخشی از قانون اساسی: زنا از طریق اغفال و فریب دادن دختر نابالغ یا از طریق ربایش، تهدید یا ترساندن زن اگرچه موجب تسلیم شدن او شود نیز حکم فوق جاری است. منظور از حکم فوق یعنی اعدام
بهاره شبانکارئیان
«این ماجرای وحشتناک در پارکینگ خانه یک معلم ریاضی در شهرستان «فردوس» از توابع استان خراسان جنوبی رخ داده است.»
تجاوز جنسی یکی از آسیبزنندهترین اتفاقاتی است که میتواند برای زنان، مردان و کودکان رخ دهد. برخلاف باور عامه تجاوز بیشتر توسط آشنایان قربانی اتفاق میافتد. همچنین کودکان بیشتر در معرض این آسیب هستند. تجاوز جنسی میتواند بنیان روانی قربانی را دگرگون کرده و آسیبهای گوناگونی را در بخشهای مختلفی از زندگی فرد ایجاد کند. به دلیل سنگین بودن بار روانی این اتفاق معمولا قربانیان نمیتوانند مساله را برای دیگران عنوان کنند. کودک آزار جنسی از جمله مواردی است که کمتر گزارش میشود. عنوان نکردن این اتفاق علاوه بر اینکه میتواند بار روانی تجاوز را بیشتر کند، میتواند فرد متجاوز را همچنان موجه جلوه دهد و در نهایت رفتار او ادامه پیدا کند.
هر شکل از رابطه جنسی که در آن رضایت نباشد تجاوز جنسی محسوب میشود. در مورد ارتباط بزرگسالان با افراد زیر سن قانونی، حتی در صورت وجود رضایت، باز هم وضعیت تجاوز اطلاق میشود. تجاوز جنسی باید در بافتی از نارضایتی قرار بگیرد و گاهی اوقات قربانیان توانایی ابراز مراتب نارضایتی خود را ندارند و از سوی فرد متجاوز، تهدید میشوند.
این روزها انتشار اخباری مبنی بر آزار و اذیت یک معلم ریاضی در شهرستان فردوس از توابع استان خراسان جنوبی افکار عمومی را متاثر کرده و بازتاب گستردهای نیز در رسانهها داشته است. براساس اطلاعات منتشر شده از این خبر «جعفر.د» معلم ۵۵ ساله در اردیبهشت ماه سال جاری تعدادی دختربچه محصل ۸ الی ۱۱ سال را در پارکینگ خانهاش مورد آزار و اذیت قرار داده است. او کودکان را تهدید میکرده که اگر به والدینشان حرفی بزنند روی آنها آب جوش میریزد. این معلم با سوءاستفاده از برگزاری کلاسهای خصوصی، تصاویر و فیلمهای مستهجن برای کودکان پخش و آنها را مورد آزار قرار میداد. در نهایت با شکایت برخی خانوادههای این دانشآموزان پروندهای در این خصوص تشکیل و این مرد بازداشت میشود.
اطلاعات و گزارشهایی که انتشار یافته نشان میدهد این مرد در دادگاه عنوان کرده که دختربچهها را صیغه کرده است. رییس کل دادگستری خراسان جنوبی درباره حکم صادر شده برای این متهم اعلام کرد: «به دلیل در دسترس قرار دادن محتویات مستهجن برای اطفال و نوجوانان به تحمل سه ماه حبس تعزیری، به اتهام آزار و اذیت به تحمل ۲ سال زندان و درباره بهرهکشی جنسی از طریق در اختیار قرار گرفتن اطفال به تحمل 5 سال زندان محکوم کرده است. همچنین از سوی دیگر دادگاه متهم را از باب مجازات تکمیلی به ۲ سال ممنوعیت اقامت در فردوس محکوم کرده است.»
اما سوالی که این روزها در افکار عمومی جامعه مطرح شده، این است که چرا با وجود آزار و اذیت آن هم به صورت متوالی در کودکان متعدد، چنین حکمی از سوی دادگاه برای این متهم صادر شده است.
درخصوص این خبر «اعتماد» در گفتوگو با «عبدالصمد خرمشاهی» و «مجید ابهری» به نکاتی درباره حکم صادر شده از سوی دادگاه برای این معلم و آسیبی که به لحاظ روحی به این دانشآموزان وارد شده است، میپردازد.
جامعه انتظار دارد به صورت شفاف و صریح تشکیلات قضایی، رفتار فرد خاطی مورد بررسی قرار گیرد
«عبدالصمد خرمشاهی» یکی از حقوقدانان سرشناس کشور، درباره خبری که مرتبط به آزار جنسی دانشآموزان توسط معلمشان است به «اعتماد» میگوید: «انتشار اخباری نشانگر این بود که معلمی در یکی از شهرستانهای استان خراسان جنوبی تعدادی از دانشآموزان را مورد اذیت و آزار جنسی قرار داده است که این موضوع مایع خشم و نفرت عمومی شد. ابتدا باید ببینیم که معنی و مفهوم آزار و اذیتی که مسوولان مربوطه بدان اشاره کردهاند، چیست؟ اذیت و آزار جنسی مفهوم گسترده و وسیعی دارد میتواند از یک متلک ساده خیابانی شروع شود تا انواع و اقسام سوءاستفادههای جنسی مانند لمس کردن یا تماس فیزیکی فرد مقابل یا پیشنهادهای شرمآور یا نشان دادن مطالب یا تصاویر مستهجن و توهینآمیز به فرد مقابل تا تجاوز یعنی رابطه جنسی برقرار کردن به نحوی که فرد مقابل مکره بوده و به هیچ عنوان تمایل به این رابطه نداشته و بر اثر اقدامات فرد مرتکب، دچار ناراحتی و حتی افسردگی شود. در این مواقع دیدهایم زن، دختر یا کودکانی که مورد اینگونه رفتارها قرار میگیرند به شدت دچار افسردگی شده و حتی در برخی مواقع دیدهایم که دست به خودکشی میزنند. کما اینکه در خبر مربوطه خواندیم که بعضی از این کودکان دچار اختلال روحی شدید شده و همانگونه که پدرانشان تعریف کردهاند بعضا در جایی نشسته و به نقطه مقابل چشم دوخته و به نوعی دچار شوک شده بودند.
خواندن یا شنیدن اینگونه مطالب میتواند بهشدت روح و روان خواننده را دچار ناراحتی و خشم کند. معمولا در سراسر دنیا برای افرادی که امین مردم هستند مانند معلم، استاد، پزشک و وکیل اگر مرتکب اینگونه رفتار نسبت به زنان یا دختران یا افرادی که مورد اعتماد آنها بودهاند، شوند جامعه عکسالعمل تندی نشان میدهد و مجازات شدیدتری برای آنها اعمال میشود. بنده از جزییات پرونده و نوع رفتار نامناسب و غیراخلاقی و غیرقانونی فرد مرتکب اطلاعی ندارم و به همین خاطر نمیتوان در این خصوص قضاوت کرد که آیا احکام صادره در مورد ایشان منطبق با قانون بوده است یا نه! در قانون مجازات اسلامی اگر شخصی با زنی که راضی به زنای با او نباشد در حال بیهوشی، خواب یا مستی زنا کند، رفتار او در حکم زنای به عنف است. در زنا از طریق اغفال و فریب دادن دختر نابالغ یا از طریق ربایش، تهدید یا ترساندن زن اگرچه موجب تسلیم شدن او شود نیز حکم فوق جاری است. منظور از حکم فوق یعنی اعدام. در بخشی از قانون مجازات اسلامی نیز مجازات افرادی که عنوان اعمال و رفتارشان عنوان مجرمانه مفسد فی الارض پیدا میکند نیز مجازات است مانند افرادی که در حد وسیع و گسترده مرتکب فحشا شوند یا مراکزی جهت فحشا دایر کنند. در هر حال به صورت کلی مجازات اعدام برای اینگونه افرادی که مرتکب تجاوز به عنف شدهاند یا در حد وسیع مرتکب رفتاری شدهاند که معنا و مفهوم فساد در حد وسیع را شامل میشود مجازات اینگونه افراد اعدام است. در هر حال با عنایت به اینکه دقیقا نمیدانیم معلم مذکور مرتکب چه نوع اقداماتی شده قضاوت در این خصوص اندکی سخت است اما با عنایت به اطلاعاتی که درباره این خبر عنوان شده به نظر میرسد که رفتار معلم خاطی فراتر از یک آزار و اذیت جنسی ساده با مفهومی که عنوان شد، باشد. متاسفانه اینگونه رفتار و اعمال که باعث ایجاد ناراحتی و افسردگی میان زنان و دختران میشود از سوی مردان در جامعه ما کم نیست و به لحاظ اینکه دختران و بانوان وقتی مورد سوءاستفادههای اینچنینی قرار میگیرند یا با آنها رفتاری خلاف اخلاق میشود روح و روان آنها بر اثر رفتار غیراخلاقی فرد متجاوز به شدت مورد آسیب قرار میگیرد و چون فرد قربانی از این هراس دارد که حتی طرح شکایت باعث بیآبرویی او و خانوادهاش شود، متاسفانه از طرح شکایت نیز خودداری میکند. حسب آمارهایی که منتشر شده معمولا فرد قربانی به لحاظ مسائلی که عنوان شد از حق قانونی خود در این مواقع به لحاظی که آبرو و حیثیت او و خانوادهاش در معرض خطر قرار میگیرد از شکایت منصرف میشود، اما چاره کار چیست؟ به نظر میرسد ابتدا همان راهکار فرهنگی که زنان و دختران باید از همان ابتدای آموزش در دبستان و حتی مراحل پایینتر بدانند که چه حقوقی دارند و چه رفتاری با آنها صورت میگیرد که به معنی آزار و اذیت جنسی است. بنابراین باید به زنان، دختران و کودکان آموزش داده شود که هنگام برخورد با اینگونه مسائل بهشدت از حق خود دفاع کنند و موضوع را مسکوت نگذارند. به همین خاطر است که برخی مردان به لحاظ خودداری زنان از شکایت علیه آنان گستاخ میشوند و بزه اذیت و آزار جنسی همانطوری که عرض شد از یک متلک ساده تا تجاوز به عنف در جامعه، مرتکب اینگونه جرایم میشوند. جامعه انتظار دارد که به صورت شفاف و صریح تشکیلات قضایی، رفتار فرد خاطی را مورد بررسی قرار داده و افکار عمومی را روشن کند که فرد خاطی واقعا مرتکب چه اعمالی شده است و در هر حال آنچه مسلم است در برخورد با اینگونه افراد که معمولا مورد اعتماد خانواده یا طرف مقابل قرار دارند باید در چارچوب قانون اشد مجازات برای آنان در نظر گرفته شود.»
این دانشآموزان باید تحت روانکاوی قرار بگیرند
«مجید ابهری»، آسیبشناس و متخصص علوم رفتاری نیز درخصوص این خبر به «اعتماد» میگوید: «پدوفیلی (میل جنسی به کودکان)؛ به عنوان یک نقص روانی و روحی گریبانگیر بخشی از افراد جامعه در تمام کشورها است و منحصر به کشور و جامعه خاصی نمیشود. در جامعه ما نیز متاسفانه بعضی از افراد که دارای این بیماری هستند در جامعه حضور دارند. برقراری ارتباط با سوژههایی که پسر یا دختر بوده و در سن قانونی و شرعی هستند این بیماری را رقم میزند. نقص ژنتیک، باورهای فرهنگی، مشکلات دوران کودکی و نوجوانی، همچنین انحرافات و مشکلات تربیتی در خود شخص پدوفیل ممکن است باعث بروز این بیماری در بزرگسالی شود. در مورد این حادثه تلخ که در یکی از شهرستانهای خراسان جنوبی رخ داده باید به نکاتی توجه دقیق داشته باشیم. ضرورت تستها و آزمونهای روانشناسی از افرادی که داوطلب حضور در آموزش و پرورش در دوران ابتدایی و متوسطه هستندباید صورت گرفت تا از ورود این افراد به جامعه آموزشی جلوگیری شود. پدوفیلها اکثرا در دوران کودکی یا نوجوانی، خود قربانی آزارهای جنسی بودند. عدم درمان و روان درمانی فرد در بزرگسالی باعث بروز آن از سوی شخص میشود. متاسفانه در آن شهر این رفتار نامناسب و نادرست را انجام داده با ادعای غلط صیغه کردن دختربچهها قصد توجیه کار غلط خود را داشته است. اولا صیغه کردن دختر غلط بوده و مجاز نیست و ثانیا اینگونه توجیهات فقط برای بدبینسازی جامعه به خصوص جامعه هدف به اصول و مبانی و باورهای دینی است. کارشناسان و علمای دینی باید در اینگونه موارد ورود کرده و اجازه زشت نمایی چهره باورهای دینی را ندهند. براساس شنیدهها متاسفانه این فرد مدتها قبل از این حادثه نیز دست به چنین رفتار زشت و ناپسندی زده اما دوباره به محل کار خود بازگشته است. بازگشت دوباره او تاکیدی بر تکرار رفتار او است و عوامل بازگشت او نیز باید در این زمینه مورد مواخذه قرار بگیرند. کوچک بودن محیط وقوع حادثه باعث میشود کودکان نگونبخت این حادثه شوم انگشتنما شوند و تا پایان عمر این لکه ننگ را با خود به همراه داشته باشند. بنابراین محرمانه نگهداشتن این موضوع و جلوگیری از عدم رسوایی افراد یکی از اساس و منطق کار است.» ابهری در ادامه میگوید: «در جوامع دیگر در صورت بروز اینگونه حوادث محرمانه نگهداشتن موضوع و قربانیان یکی از اصلیترین رفتارها در روند بررسی و مشاهده است. وضعیت اقتصادی نامناسب خانوادههای این دختربچهها باعث شده که آنان از کلاس خصوصی این فرد که حتی بزرگتر از پدر و پدربزرگ بعضی از این دختران بوده بهره گیرد. اجازه برگزاری کلاس خصوصی در خانه شخصی این فرد خود یکی از گامهای مناسب در ارتکاب جرم است. مجوز برگزاری اینگونه کلاسها در خانه شخصی خود خطایی بزرگ است در صورت دادن مجوز به اینگونه کلاسها باید در مدارس و تحت نظارت مدیران یا مسوولان مراکز آموزشی بوده باشد در غیر این صورت این حرکت خلاف قانون است. کلیه این کودکان نگونبخت باید تحت روانکاوی و روان درمانی قرار گیرند، چراکه افسردگی و انزوای آنها باعث جلبتوجه والدین و خانواده آنها شده و در صورت تداوم افسردگی و انزوا ممکن است حوادث تلخ و شوم بزرگتری برای این افراد رخ دهد. از نگاه آسیبشناسی اجتماعی نه تنها این کودکان در گوشه انزوا قرار خواهند گرفت، بلکه در سنین بالاتر و در مرحله ازدواج نیز آنها نخواهند توانست ازدواج مطلوب و مناسبی داشته باشند و همه اینها به خاطر رسوایی این رفتار غلط و نامناسب و کوچک بودن محیط زندگی است. عامل این جنایت تلخ نیز باید جز زندان تحت روان درمانی و روانکاوی قرار گیرد چراکه او نیز بیمار است و ممکن است باز به فکر تکرار این حوادث شوم بیفتد. جدا نگهداشتن او تا پایان روانکاوی و رواندرمانی از جامعه یکی از گامهای مناسب و مطلوب در این زمینه است. رسانهها اعم از رسانههای مکتوب یا فضای مجازی باید دقت داشته باشند که از تکرار و افشای اینگونه حوادث تلخ خودداری کنند و بدون کالبدشکافی علمی و آسیبشناختی بیان به افشای این اخبار نکنند. از نگاه رفتارشناسی اجتماعی تکرار و بیان عریان اینگونه اخبار بدون کالبدشکافی باعث بروز و تکرار و بدآموزیهای مجدد آن خواهد شد. بنابراین اصحاب رسانه باید عنایت ویژه داشته و وصل کردن این رفتارهای نادرست و غیرمنطقی به معیارهای دینی برای فرار از مجازات، انحراف مطلب است. بنابراین کارشناسان دینی همراه با روانشناسان و جامعهشناسان در برگزاری میزگردهای رسانهای باید در مقابل اینگونه رفتارهای نامناسب ایستادگی کنند.»
منبع: روزنامه اعتماد 2 مرداد 1401 خورشیدی