جنبش دانشجویی وجدان بیدار
عبدالله مومنی
۱۶ آذر نقطه عطف در تاریخ جنبش دانشجویی است که دانشجویان هر سال در تلاشند با پاسداشت این روز به عنوان نماد هویت جنبش دانشجویی خاطره روز دانشجو را زنده نگه دارند؛ علاوه بر آن در روز دانشجو مطالبات، خواستهها، اهداف و آرمانهای جنبش دانشجویی براساس ماهیت جنبش دانشجویی بازتعریف میشود. روز دانشجو در واقع به جنبه ضد استبدادی دانشگاه برمیگردد که دانشگاه را به نهاد مدافع آزادی بدل کرده و آزادیخواهی و استبدادستیزی وجه نمادین جنبش دانشجویی ایران است.
طی سالهای گذشته نیز جنبش دانشجویی ضمن حفظ وجه ضد استبدادیاش؛ همواره خود را بخشی از جنبش دموکراتیک مردم ایران میداند که ترقیخواه و دموکراتیک و منتقد به وضع موجود است.
در روندهای جنبش دانشجویی؛ فاعلیت و کنشگری افرادی که التزام به حقیقتجویی حرکت دانشجویی و باورها و آرمانهای جریان دانشجویی داشتند و با پرداخت هزینههای فراوانی مسیر حرکت جریان دانشجویی را هموار ساختند؛ نقش مهمی داشته است.
در این میان بهاره هدایت، فعال دانشجویی سابق و کنشگری کوشا، نمادی است از شرافت و آزادیخواهی همیشگی دانشگاه. زندگی در حبس به بخشی از زندگی بهاره تبدیل شده؛ بهاره که در سال ۱۳۸۸ هفت سال از دوران جوانیاش را در دفاع از جنبش سبز در زندان گذراند و هماکنون با چهار سال و هشت ماه حکم زندان؛ کنشگری همراه با مردم بوده است. دفاع از مطالبات جامعه و حقوق زنان بخشی از فعالیتهای بهاره است که از دهه هشتاد بدین سو مهمترین مساله جامعه ایران را گذار دموکراتیک میدانست. از اینرو اهتمام دانشجویان به دموکراسی و حقوق بشر به ماهیت ضد استبدادی نهاد دانشگاه و برساختههای آن برمیگردد.
محدودیتها برای فعالان دانشجویی و تشکلهای دانشگاهی اگرچه در دوره دوم ریاستجمهوری آقای خاتمی به واسطه اعمال نظر مراجع خاص، پیش روی فعالان دانشجویی بود؛ اما شروع ریاستجمهوری احمدینژاد برای تشکلهای دانشجویی منتقد حکومت انسداد سیستماتیکی را به همراه داشت که با قطع تمامی امکانها و فرصتهای دانشجویی در دانشگاه عملا انجمن اسلامی و دفتر تحکیم وحدت را از پشتوانه و امکان قانونی فعالیت محروم کرد. برنامه سرکوب جنبش دانشجویی و نابودی نهادها مدنی و سیاسی دانشگاه که در دوران احمدینژاد در دستور کار قرار گرفت و با اعمال فشار بیسابقه بر فعالان دانشجویی، انجمنهای اسلامی، بستن دفاتر انجمنهای اسلامی، ستارهدار کردن دانشجویان، بازداشت و محرومیت از تحصیل و ایجاد انجمنهای جعلی و حکومتساخته در برابر انجمنهای منتخب دانشجویان سیاست پادگانی کردن دانشگاه در این مقطع عملیاتی شد.
اما در این میانه کشمکش و جدال سنگین فعالان دانشجویی با حاکمیت بر سر حق فعالیت و حق تحصیل؛ فعالان دانشجویی تلاش کردند تا ضمن درسآموزی از تجربیات سالهای پیشین؛ با جمعبندی از موقعیت و شرایط کنشگری، پیوند خود را با جامعه تقویت کنند.
به عبارتی جنبش دانشجویی در جایگاه «مطالبهمحوران جامعه مدنی» ایستاد که توانست با برقراری پیوند و ارتباط با جنبش زنان، جنبش صنفی کارگران و معلمان به بخشی از جامعه مدنی بدل شود. در این مقطع بهاره هدایت با فعالان دانشجویی همعصر خود با ایجاد نهادی به نام کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت در سال ۱۸۴ با هدف تقویت مطالبات جنبش زنان به عنوان یکی از خواستههای اساسی جنبش دانشجویی که به ارتباط موثر با جنبش زنان و تقویت همگرایی در کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز علیه زنان انجامید؛ نقش موثری داشت.
کمیسیون زنان نمونهای موفق از حضور فعالان دانشجویی در همگرایی با نیروهای تحولخواه در جامعه مدنی است که از سوی سایر فعالان سیاسی و مدنی نیز مورد حمایت قرار گرفت و منجر به انسجامبخشی به تلاشهای زنان در عرصه عمومی برای شناساندن حقوق زن در قوانین ایران شد.
در همین دوران فعالیت، دانشجویان فعال در تحکیم وحدت نظیر علیرضا خوشبخت، زهرا توحیدی و مجید دری که به واسطه دغدغههای معطوف به حرکت در مسیر خواست مردم؛ حتی از تحصیل محروم شده و تجربه زندان را در سالهای گذشته نیز از سر گذراندهاند و اکنون نیز در بازداشت هستند؛ در راستای الزام به «مطالبهمحوری» بر اساس خواست جامعه مدنی در مورد انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ موضع متفاوتی از تجربیات پیشین دانشجویی گرفتند.
براساس همین رویکرد مطالبهمحور بود که از کاندیداهای انتخابات برنامه خواستند و با کنشگری معطوف به مطالبهمحوری تلاش کردند تا فضای گفتمانی آنها را به مطالبات دموکراتیک جریان دانشجویی نزدیک کنند.
اما شرایط پس از انتخابات سال ۸۸ که عملا مختصات سپهر سیاست در ایران را تغییر داد، شکلگیری جنبش سبز در اعتراض به نتایج انتخابات و بازداشت فعالان دانشجویی؛ منجر به تحمیل رخوت و رکود بر جریان دانشجویی شد که با وجود تغییر نسبی در عرصه سیاسی کشور پس از روی کار آمدن دولت روحانی، اما رکود فعالیتهای سازماندهی شده نتوانست به پایان برسد و تداوم انسداد سیاسی در مسیر احیای فعالیتهای متشکل دانشجویی نشان داد که درب دانشگاهها در ایران بر همان پاشنه سابق خواهد چرخید.
با گذشت بیش از یک دهه از هدم و نابودی سازمانهای دانشجویی و تشکلهای منتقد قدرت؛ شرایط امروز در دانشگاهها و سرزندگی دانشجویان در پیگیری خواست «زن، زندگی، آزادی» نشانگر این مساله است که نهاد دانشگاه را نمیتوان با سرکوب و انسداد به خفقان کشاند.
آنها که با محدودیت و ایجاد مشکل پیش روی فعالان دانشجویی به دنبال ایجاد انحراف یا توقف در روند حرکتهای دانشجویی مستقل از نهاد حاکمیت بودند به بیراهه رفتند، چراکه مشعلی که در دست بهاره بود اینک در دست دیگر یاران دبستانی اوست.همانگونه که مشعل آزادی و روشنایی دوباره از دانشگاه افروخته شد.
در سالهای گذشته که مطلوب حاکمیت فضای گورستانی دانشگاه بود و خود را نیازمند به شنیدن صداهای نسلها و خواست آنها نمیدانست؛ فهم نسلمحورانه از جامعه به واسطه تعلیق کنشگری در قالب سازمانهای دانشجویی رخت بربست. طبیعتا بخشی از فقدان فهم نسلی و عدم درک ذائقههای جامعه و به خصوص نسل جوان توسط حاکمیت در شرایط کنونی؛ مولود سرکوب نهادهای دانشجویی و مدنی و نبود امکان فعالیت انتقادی و اعتراضی در دانشگاه است. تجربه تاریخی گویای این واقعیت است که با انسداد سیاسی نمیتوان جلوی خواست و مطالبات جامعه ایستاد.
جنبش دانشجویی در شرایط مواجه شدن جامعه با بنبست میتواند در شکستن انقیاد و انسداد سیاسی موجود منشا اثر باشد و در تحولات سیاسی و اجتماعی نقش اساسی ایفا کند. در وضعیت کنونی که مقاومت در برابر خواست جامعه صورت میگیرد، حرکت دانشجویی به عنوان صدای اعتراض و وجدان بیدار جامعه؛ همگرا با خواست جامعه است؛ نشانگر این موضوع است که تکیه به قدرت مردم و جامعه که از سالها پیشتر دغدغه فعالان دانشجویی و جریانات دموکراسیخواهی بوده؛ اکنون به خواست ملی برای گذار از وضعیت کنونی تبدیل شده است.
منبع: روزنامه اعتماد 17 آذر 1401 خورشیدی