آذر منصوری با 31رای رییس جبهه اصلاحات شد
گروه سیاسی| «آذر منصوری رییس جبهه اصلاحات شد.» این خبری است که حول و حوش ساعت 18 و 15دقیقه، ابتدا روی خروجی ایرنا و پس از آن در سایر سایتها و خبرگزاریها بازتاب پیدا کرد تا با حضور دبیرکل حزب اتحاد ملت، اصلاحطلبان دورنمای حضور در انتخابات 1402 و 1404 را پیگیری کنند. بر اساس روال معمول، دبیران 31 حزب اصلاحطلب در کنار 15عضو حقیقی، جمعیت 46 نفرهای را شکل دادند و با رای آنها سرنوشت هیات رییسه جبهه اصلاحات تعیین شد. آذر منصوری از 41 رای، 31 رای را به خود اختصاص داد و 10نفر باقیمانده ترجیح دادند رای سفید به صندوق بیندازند.
قبل از این انتخابات اما بحثها و گمانهزنیهای فراوانی در خصوص چشمانداز پیش روی اصلاحطلبان و شمایل فردی که قرار است در این دوران تازه سکان هدایت کشتی اصلاحات را به دست بگیرد، مطرح شدند که بررسی هر کدام بخشی از چالشها و فرصتهایی که جبهه اصلاحات در این دوران تازه در برابر آنها قرار دارد را مشخص میکند. استدلال اصلی برای انتخاب آذر منصوری مبتنی بر این دیدگاه کلی است که فرد منتخب برای ریاست جبهه باید هماهنگی لازم با فضای کلی کشور پس از فوت مهسا امینی را داشته باشد؛ در نقطه مقابل اما برخی دیگر از تحلیلگران، با اشاره به برهه حساس فعالیتهای اصلاحطلبی، اعتقاد داشتند فردی باید سکان هدایت جریان اصلاحطلبی را به دست بگیرد که دارای تجربه کافی، قدرت تعامل با گروههای مختلف و ظرفیت ایجاد ارتباط با هسته سخت قدرت را داشته باشد. نهایتا آذر منصوری توانست از دل رایزنیها به عنوان تنها نامزد، آرای اکثریت اعضا را کسب کند. منصوری پس از انتخاب با تشکر از افرادی که به او رای داده یا رای ندادهاند، اعلام کرد با همه گروههای اصلاحطلب، تعامل خواهد داشت و تلاش میکند بهترین نتیجه برای جریان اصلاحات شکل بگیرد. بر اساس تصمیمسازیهای نهایی، روز یکشنبه قرار است نشست بعدی اصلاحطلبان برای تعیین سخنگو و سایر سمتها برگزار شود.
استفاده از همه ظرفیتهای ممکن
آذر منصوری، جایگزین بهزاد نبوی شد که 6 اسفند ۱۳۹۹ از سوی مجمع عمومی نهاد اجماعساز اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم در سال 1400به عنوان رییس جبهه اصلاحات ایران انتخاب شده بود. بهزاد نبوی به عنوان یکی از سیاستمداران با سابقه عرصه سیاسی و چهرهای که از زمان دولتهای رجایی، مهدویکنی، میرحسین موسوی در ساختار اجرایی و در دوره اصلاحات در شمایل نایبرییسی مجلس انجام وظیفه کرده بود، 9اسفندماه 1401 پس از دو سال تصدی بر جبهه اصلاحات استعفا کرد؛ ضمن اینکه 23خردادماه و در حاشیه جلسه مجمع عمومی مجمع وزیران ادوار جمهوری اسلامی از «عدم آمادگی»خود برای حضور در انتخابات سخن گفت، اما بسیاری از چهرههای اثرگذار جبهه اصلاحات حتی پس از استعفای نبوی هم معتقد بودند، باید از ظرفیتهای نبوی برای راهبری جبهه اصلاحات بهره برد. برخی اعضای اصلاحطلب نسبت به برخی رفتارهای رادیکال در اقمار حاشیهای اصلاحطلب هشدار داده و معتقدند باید در حفظ ظرفیتها نهایت تلاش را به کار برد.
انشقاق تنها رقیب اصلاحات است
بسیاری از کارشناسان معتقدند، مهمترین رقیب جریان اصلاحات، انشقاق و چند دستگی است و تمام ظرفیتهای این جریان باید به کار گرفته شوند تا اصلاحطلبان حوادث تلخ گذشته را تکرار نکنند. به همین دلیل پس از رخدادهای تلخ سال 84 و انتخابات ریاستجمهوری نهم، چهرههای باسابقهتر جبهه اصلاحات تمام تلاش خود را معطوف به ایجاد وحدت اصلاحطلبان کردند. در سال 84 و در شرایطی که اصلاحطلبان مغرور از فتوحات مستمر پس از دوم خرداد 76، خود را پیروز قطعی انتخابات ریاستجمهوری میدانستند، دچار انشقاق و چند دستگی شدند. فتح دولت هفتم و هشتم، شورای شهر اول، مجلس ششم و…اصلاحطلبان را به این باور رسانده بود که در هر صورت و با اتخاذ هر راهبردی پیروز آوردگاههای انتخاباتی خواهند بود. تصوراتی که انتخابات سال84 همه آنها را نقش برآب کرد و اصلاحات را در برابر واقعیتهای عریان عرصه سیاسی ایران قرار داد. در آن برهه خاص جبهه مشارکت بهرغم همه هشدارها، مصطفی معین را به عنوان نامزد مورد نظر خود معرفی کرد. طیفهای دیگری از اصلاحطلبان ترجیح دادند که در کنار مهدی کروبی چهره تصمیمساز جناح چپ در تمام دوران فترت بایستند. اما این پایان کار نبود، محسن مهرعلیزاده، کاندیدای دیگر اصلاحطلب بود که تصور میکرد، زعامت بر سازمان تربیتبدنی دولت خاتمی، او را مستعد فتح پاستور کرده است. علیاکبر هاشمیرفسنجانی، چهره میانهروی بعدی بود که با تکیه بر سالهای فعالیت در بالاترین سطوح سیاسی وارد گود انتخابات شد تا تعداد نامزدهای اصلاحطلب و میانهرو در انتخابات سال 84 را به 4نفر برساند. نتایج انتخابات سال 84 اما با تصورات اصلاحطلبان همخوانی نداشت. اصلاحطلبان هر چند توانسته بودند، آرای افزونتری نسبت به اصولگرایان کسب کنند، اما پخش شدن این آرا میان نامزدهای مختلف، باعث شد تا اصولگرایان نهایتا از آنها پیشی بگیرند.مصطفی معین، 4میلیون رای، کروبی بیش از 5میلیون رای، مهرعلیزاده بیش از یکمیلیون و 200هزار رای و علیاکبر هاشمیرفسنجانی هم 6میلیون و 200هزار رای را به خود اختصاص داده بودند. آرایی که چنانچه در یک نامزد متمرکز میشد، اصلاحطلبان را پیروز انتخاباتی میکرد که سرنوشت کشور را طی سالهای آینده تحتالشعاع قرار داد. حضور احمدینژاد در پهنه سیاسی کشور باعث شد، کشور وارد دورهای از تصمیمات خلقالساعه و غیرکارشناسی شود. تصمیماتی که باعث اتلاف حدود 800میلیارد دلار درآمد نجومی نفت و قرار گرفتن کشور ذیل فصل 7منشور ملل متحد شد. پس از شکست اصلاحطلبان در انتخابات سال84 در همه ادوار بعدی، طیف اصلاحطلب بیشترین تلاش را روی تجمیع نامزدها برنامهریزی کرد.
اینجا چراغی روشن است؟
پس از این برهه تاریخی، اصلاحطلبان همه تلاش خود را معطوف به ایجاد وحدت میان گروههای متکثر اصلاحطلب و طیفهای سمپات قرار دادند. حتی در انتخابات سال 92 با هماهنگی شکل گرفته میان سید محمد خاتمی و آیتالله هاشمیرفسنجانی گروههای اصلاحطلب در مشارکت با اعتدالگرایان و میانهروها، به نفع نامزدی حسن روحانی ائتلاف کرده و صحنه را برای فتح پاستور توسط روحانی فراهم کردند.هر چند حسن روحانی پس از پیروزی در انتخابات، نقش اصلاحطلبان را در پیروزیاش کمرنگ اعلام کرد، اما در همین برهه زمینههایی برای تجدید قوای حزبی، تشکیلاتی و مدیریتی اصلاحطلبان پس از مشکلات سالهای 88 فراهم شد. با نزدیک شدن به پایان عمر دولت روحانی اما جناح راست و اصولگرایان تمام ابزارهای رسانهای خود را برای حاشیهسازی و زیر سوال بردن عملکرد روحانی به کار گرفتند. در این میان اما از سال 98 ایده تشکیل حاکمیت یکدست توسط طیفهای اصولگرا مطرح شد؛ رویایی که ردصلاحیتهای گسترده شورای نگهبان آن را به واقعیت بدل کرد و در غیاب اصلاحطلبان در انتخابات سالهای 98 و 1400، نهادهای اصلی قدرت کشور در اختیار اصولگرایان قرار گرفت.
خطر تندروی برای جریان اصلاحات
در این میان اما برخی تحلیلگران معتقدند یکی از خطراتی که همواره آسیبهای زیادی را متوجه اصلاحات کرده، برخی تندرویها در این جریان است. افراد و جریاناتی که روز و روزگاری در آستانه دور دوم ریاستجمهوری خاتمی، بحث عبور از خاتمی را مطرح کردند و در ادامه هم در سال 84بر آتش انشقاق و تندروی در جریان اصلاحات دمیدند. این خطر همچنان جریان اصلاحطلب را تهدید میکند. جریان اصلاحات مبتنی بر بیانیه سید محمد خاتمی باید تلاش کند در راستای قانون اساسی کشور به دنبال پیگیری مطالبات مردم و ایجاد ساختاری مردمسالار در کشور باشد. عبور از صخرههایی که در برابر جریان سیال اصلاحطلبی وجود دارد و خاتمی به آن اشاره کرده بود، مهمترین راهبردی است که جریان اصلاحطلبی در دوران تازه باید به آن توجه کند. برای این منظور لازم است از همه ظرفیتهای انسانی و مدیریتی این جریان برای نیل به مقصود که تحقق منافع ملی و مطالبات مردم است، استفاده شود.
منبع: روزنامه اعتماد 5 تیر 1402خورشیدی